باید مراقب بود
اینها دنیاطلبى نیست. دنیاطلبى آن است که کسى براى خود بخواهد؛ براى خود حرکت کند؛ از بیتالمال یا غیر بیتالمال، به فکر جمع کردن براى خود بیفتد؛ این بد است. باید مراقب باشیم.
اینها دنیاطلبى نیست. دنیاطلبى آن است که کسى براى خود بخواهد؛ براى خود حرکت کند؛ از بیتالمال یا غیر بیتالمال، به فکر جمع کردن براى خود بیفتد؛ این بد است. باید مراقب باشیم.
امام جواد(علیه السلام): «مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبِیحاً کَانَ شَرِیکاً فِیهِ.» هرکس عمل زشتی را نیک شمارد، در آن شریک است. (یعنی مثل این است که خودش آن را انجام داده.)
اگر تاریخ دقیق انقلاب و نهضت را از سال ۴۲ و مخصوصا یکی دو سال اخـیر بـنویسند و مـجموع شـعارها و حرکتها و مراکزی که از آنجا حـرکت شـد و مـردمی کـه حـرکت کردند و کشته دادند , تمام اینها واقـعه نگاری شود , به خوبی احساس خواهیم کرد که چگونه بیش از همه حادثه کربلا سرمشق و راهگشا و الهام بخش ما به سوی پیروزی بود و بـه هـر حـال بـه یاری خدا و با اعتماد بر او , با همبستگی همه مردم مسلمان بر دشمن پیروز شدند.
حق چنان در منِ مسیحی جوشید که از شدت محبتش مرا شیعه علی خواندند. ای آسمان گواه باش و ای زمین شهادت بده که من علی را دوست دارم.
مقوله تربیت از ابتداییترین و اساسیترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است.
عبدالله بن حذافه از یاران دلاور رسول خدا(ص) از طایفه بنی سهم ، از دودمان قریش بود، وی در یکی از جنگهای مسلمانان با رومیان ، همراه هشتاد نفر از مسلمین ، اسیر سپاه روم شد. روزی این مسلمین اسیر را نزد قیصر، شاه فرمانفرمای روم ، بردند، قیصر به عبدالله (که عنوان رئیس اسیران مسلمان را داشت) این پیشنهاد را کرد: اگر دین مسیحیت را بپذیری تو را آزاد می کنم .
واجب است برگزارکنندگان مراسم و عزاداران تا حد امکان از اذیت و ایجاد مزاحمت برای همسایگان بپرهیزند هر چند با کم کردن صدای بلندگو و تغییر جهت آن به طرف داخل باشد.
جز این نیست که من قیام کرده ام تا امت جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را اصلاح کنم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و سیره جدم و پدر علی بن ابی طالب (علیه السلام) را اجرا کنم.
خلاصه ای از کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی» با موضوع قیام حسینی برای شکوفایی عقل اثر حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله).
محبت عبارت است از تمایل پیدا کردن و راغب بودن به چیزی که موجب لذت و راحتی انسان می گردد، که زاییدهٴ معرفت و ناشی از ادراک آن چیز است. از این رو کشش و تمایلی که در عالم جمادات وجود دارد مثل آهن و آهن ربا، جاذبهٴ زمین و… چون ظاهراً ناشی از معرفت و ادراک نیست؛ محبت نامیده نمی شود. و نیز هر چه معرفت بیشتر باشد، محبت افزونتر می شود چنان که هر چه کمال و موجبات لذت در محبوب بیشتر شود، محبت پررنگ تر می گردد: ﴿والّذین ءامنوا أشدّ حبّاً لله﴾.
و از میان شما باید گروهى باشند که (دیگران را) به خیر دعوت نمایند و امر به معروف و نهى از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.
هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمهزنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر میشمرد، وجود ندارد … چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.
روشن است که باید در جامعه عواملی را ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینی مردم را تحریک کند و آن ها را برانگیزاند تا کاری مشابه کار سیدالشهداء علیه السلام انجام دهند؛ راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا کنند. اما موضوع دیگری که در این جا مطرح می شود این است که یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزاداری و گریه نیست.
خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند، فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
از مسائلى که درباره حسین بن على علیه السلام از نظر محققین و متفکرین اسلامى مورد بحث قرار گرفته این است که آیا آن حضرت از ابتداء مى دانست که کشته مى شود و پایان سفر او به سوى عراق شهادت است ؟
هنگامى که حق تعالى به ازاى ذبح اسماعیل قوچى را فرستاد تا به جاى او ذبح شود، حضرت ابراهیم(علیه السلام) آرزو کرد؛ کاش مى شد فرزندش را به دست خود ذبح کند و مأمور به ذبح گوسفند نمى شد تا به سبب درد و مصیبتى که از این راه به دل و جان او وارد مى شود، مصیبت پدرى باشد که عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح کرده …
محبت به اهل بیت علیهم السلام و اولیاء الله یکی از ویژگی های بارز شیعیان است. مهری که خداوند متعال از این بزرگان در دل ما جای داده است بی حکمت نبوده و در آخِر، موجبات سعادت فرد را فراهم خواهد نمود. روایات فراوانی در این باب موجود است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
پیامبر (ص) : خداوند عالمیان میفرماید که من شرم دارم از دستی که بسوی من بلند شود به دعا و در آن انگشتر فیروزه باشد پس او را نا امید برگردانم .
اینها دنیاطلبى نیست. دنیاطلبى آن است که کسى براى خود بخواهد؛ براى خود حرکت کند؛ از بیتالمال یا غیر بیتالمال، به فکر جمع کردن براى خود بیفتد؛ این بد است. باید مراقب باشیم.
امام جواد(علیه السلام): «مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبِیحاً کَانَ شَرِیکاً فِیهِ.» هرکس عمل زشتی را نیک شمارد، در آن شریک است. (یعنی مثل این است که خودش آن را انجام داده.)
اگر تاریخ دقیق انقلاب و نهضت را از سال ۴۲ و مخصوصا یکی دو سال اخـیر بـنویسند و مـجموع شـعارها و حرکتها و مراکزی که از آنجا حـرکت شـد و مـردمی کـه حـرکت کردند و کشته دادند , تمام اینها واقـعه نگاری شود , به خوبی احساس خواهیم کرد که چگونه بیش از همه حادثه کربلا سرمشق و راهگشا و الهام بخش ما به سوی پیروزی بود و بـه هـر حـال بـه یاری خدا و با اعتماد بر او , با همبستگی همه مردم مسلمان بر دشمن پیروز شدند.
حق چنان در منِ مسیحی جوشید که از شدت محبتش مرا شیعه علی خواندند. ای آسمان گواه باش و ای زمین شهادت بده که من علی را دوست دارم.
مقوله تربیت از ابتداییترین و اساسیترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است.
عبدالله بن حذافه از یاران دلاور رسول خدا(ص) از طایفه بنی سهم ، از دودمان قریش بود، وی در یکی از جنگهای مسلمانان با رومیان ، همراه هشتاد نفر از مسلمین ، اسیر سپاه روم شد. روزی این مسلمین اسیر را نزد قیصر، شاه فرمانفرمای روم ، بردند، قیصر به عبدالله (که عنوان رئیس اسیران مسلمان را داشت) این پیشنهاد را کرد: اگر دین مسیحیت را بپذیری تو را آزاد می کنم .
واجب است برگزارکنندگان مراسم و عزاداران تا حد امکان از اذیت و ایجاد مزاحمت برای همسایگان بپرهیزند هر چند با کم کردن صدای بلندگو و تغییر جهت آن به طرف داخل باشد.
جز این نیست که من قیام کرده ام تا امت جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را اصلاح کنم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و سیره جدم و پدر علی بن ابی طالب (علیه السلام) را اجرا کنم.
خلاصه ای از کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی» با موضوع قیام حسینی برای شکوفایی عقل اثر حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله).
محبت عبارت است از تمایل پیدا کردن و راغب بودن به چیزی که موجب لذت و راحتی انسان می گردد، که زاییدهٴ معرفت و ناشی از ادراک آن چیز است. از این رو کشش و تمایلی که در عالم جمادات وجود دارد مثل آهن و آهن ربا، جاذبهٴ زمین و… چون ظاهراً ناشی از معرفت و ادراک نیست؛ محبت نامیده نمی شود. و نیز هر چه معرفت بیشتر باشد، محبت افزونتر می شود چنان که هر چه کمال و موجبات لذت در محبوب بیشتر شود، محبت پررنگ تر می گردد: ﴿والّذین ءامنوا أشدّ حبّاً لله﴾.
و از میان شما باید گروهى باشند که (دیگران را) به خیر دعوت نمایند و امر به معروف و نهى از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.
هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمهزنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر میشمرد، وجود ندارد … چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.
روشن است که باید در جامعه عواملی را ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینی مردم را تحریک کند و آن ها را برانگیزاند تا کاری مشابه کار سیدالشهداء علیه السلام انجام دهند؛ راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا کنند. اما موضوع دیگری که در این جا مطرح می شود این است که یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزاداری و گریه نیست.
خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید میکند، فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.
از مسائلى که درباره حسین بن على علیه السلام از نظر محققین و متفکرین اسلامى مورد بحث قرار گرفته این است که آیا آن حضرت از ابتداء مى دانست که کشته مى شود و پایان سفر او به سوى عراق شهادت است ؟
هنگامى که حق تعالى به ازاى ذبح اسماعیل قوچى را فرستاد تا به جاى او ذبح شود، حضرت ابراهیم(علیه السلام) آرزو کرد؛ کاش مى شد فرزندش را به دست خود ذبح کند و مأمور به ذبح گوسفند نمى شد تا به سبب درد و مصیبتى که از این راه به دل و جان او وارد مى شود، مصیبت پدرى باشد که عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح کرده …
محبت به اهل بیت علیهم السلام و اولیاء الله یکی از ویژگی های بارز شیعیان است. مهری که خداوند متعال از این بزرگان در دل ما جای داده است بی حکمت نبوده و در آخِر، موجبات سعادت فرد را فراهم خواهد نمود. روایات فراوانی در این باب موجود است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
پیامبر (ص) : خداوند عالمیان میفرماید که من شرم دارم از دستی که بسوی من بلند شود به دعا و در آن انگشتر فیروزه باشد پس او را نا امید برگردانم .