فرهنگ، مهم ترین جلوه و نماد بیرونی و خارجی از انسانیت بشر است. از این رو شخصیت هر کسی را براساس فرهنگ وی می سنجند.

فرهنگ، مهم ترین جلوه و نماد بیرونی و خارجی از انسانیت بشر است. از این رو شخصیت هر کسی را براساس فرهنگ وی می سنجند. هم چنین فرهنگ هر جامعه به عنوان مهم ترین معیار سنجش و داوری درباره آن جامعه و بیانگر میزان رشد و تکامل آن در مسیر درست کمالی به شمار می آید. بر این اساس قرآن به مسایل فرهنگی بیش از هر مسئله دیگر بها داده و آموزش و پرورش انسانی را در این مسیر مورد توجه و اهتمام ویژه قرار داده است.

بسیاری از آموزه های قرآنی به حوزه فرهنگ سازی توجه داشته و دستورهایی به این منظور صادر کرده است. حوزه مسایل تربیتی که به اشکال مختلف در قرآن مورد توجه است بازتابی از این توجه قرآن به مسئله فرهنگ سازی می باشد؛ زیرا هر جامعه ای در صورتی می تواند در مسیر الهی و صراط مستقیم گام بردارد که آموزش فرهنگ سازی درست زندگی در آن مورد اهتمام باشد و مردم در مسیر درست جامعه پذیری آموزش دیده و پرورش یابند.

بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی همواره نیازمند بازسازی و بهسازی است؛ زیرا به علل درونی و بیرونی، انسان گرایش های افراطی و تفریطی پیدا می کند که خود عامل مهم کژروی انسان است. تأکید بر اعتدال و میانه روی در همه حوزه ها و ارایه مسیر کمالی به نام راه راست و صراط مستقیم از آن روست تا همواره با معیار و میزانی، جلوی کژروی ها گرفته شود.

یکی از روش های قرآن برای فرهنگ سازی درست و سازنده، ارایه الگوی مناسب در همان زمینه است تا به عنوان معیار و ملاک داوری همیشه در جلو چشم باشد.

نویسنده در این نوشتار بر آن است تا به نقش ارایه الگوهای مناسب در حوزه فرهنگ سازی از دیدگاه قرآن توجه دهد و تحلیل و تبیین قرآن را در این زمینه یادآور شود. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

روش های تربیتی قرآن

بی گمان هر انسانی از زمان تولد نیازمند آموزش و پرورش است تا بتواند شناخت جامع و کاملی از هستی و خود و نیز هدف و مسیر خویش در جهان هستی بیابد. چنان که هر شخصی در کنار شناخت، نیازمند آن است تا به کمک اصول پرورشی، ظرفیت ها و توانمندی های خود را فعلیت بخشد. از این رو تعلیم و تربیت به عنوان مهم ترین دغدغه همه افراد و جوامع در طول تاریخ مطرح بوده است.

انسان و جامعه زمانی می تواند به هدف اصلی و فلسفه آفرینش دست یابد که آموزش و پرورش به شکل درست و کامل انجام پذیرد. لذا مسئله بهترین روش های آموزش و پرورش فردی و اجتماعی مورد توجه همه جوامع بشری بوده است.

از آن جایی که هدف آموزه های وحیانی از جمله قرآن، معرفی بهترین شیوه آموزشی و پرورشی به هدف دست یابی بشر به هدایت واقعی است، مسئله شیوه های آموزشی و پرورشی در مرکز اهتمامات و توجهات قرآنی قرار گرفته است.

آیات قرآنی با توجه به ساختار طبیعی و نیازها و انگیزه های بشری، بر آن است تا بهترین و کامل ترین و آسان ترین روش و شیوه آموزشی و پرورشی را ارائه دهد تا انسان ها در این مسیر گام بردارند و مقاصد آفرینش را تحقیق عینی بخشند.

روش ارائه الگوی مناسب

از جمله روش های قرآنی، ارایه الگوهای عینی و پسندیده برای هر چیزی است؛ زیرا انسان ها دارای نیازها و ابعاد گوناگونی هستند که ارایه بهترین الگو در هر زمینه ای می تواند به تحقق فرهنگ مطلوب کمک کند.

اگر به آیات قرآنی توجه شود به آسانی می توان دریافت که گزارش های قرآنی همواره با عطف به مسئله معرفی الگوهای مناسب و درست در هر زمینه ای بوده است. حتی از آن جایی که برخی نیازمند آن هستند که الگوهای نامناسب را به صورت موردی و خاص بشناسند و از پیروی آن دوری نمایند، قرآن به معرفی الگوهای ناپسند نیز می پردازد تا شخص و جامعه خود به قضاوت درباره دو دسته از الگوها پرداخته و بهترین و پسندیده ترین آن را انتخاب کند. با عنایت به این که برخی از افراد جامعه از نظر توانایی و ظرفیت در آن اندازه نیستند تا خود مصادیق الگوهای ناپسند را بشناسند و از آن پرهیز کنند. تبیین و معرفی نظری و مصداقی هر یک از الگوهای ناپسند می تواند این دسته از افراد را نیز دربرگیرد و آنان را در مسیر درست و کمالی قرار دهد.

به سخن دیگر، گاه نیاز است که الگوهای ناپسند نیز معرفی شوند تا هم فرصت سنجش برای افراد فراهم آید و هم کسانی که ناتوان از تشخیص سره از ناسره و درست از نادرست هستند این امکان را بیابند تا با معیاری درست و کامل در مسیر صحیح گام بردارند.

این گونه است که در مسایل خانوادگی دو دسته از الگوهای پسندیده و ناپسند را معرفی می کند. در آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره تحریم می توان این شیوه آموزشی و فرهنگ سازی قرآنی را به آسانی شناسایی و ردگیری کرد. خداوند در این آیات افرادی را به عنوان الگوهای پسندیده و ناپسند معرفی می کند؛ چنان که در این آیات و آیات دیگری که مرتبط به همین الگوهاست تعلیل خود را از پسندیده و ناپسند بودن این الگوها بیان می کند.

قرآن به علت این که هدف از آفرینش انسان را خلافت الهی از راه عبودیت می داند، بر آن است تا الگوهایی را معرفی کند که در این مسیر گام برداشته و به هدف رسیده اند.

به سخن دیگر، خداوند هر چند که افرادی را به عنوان الگوهای کامل براساس هدف تعیین شده آفرینش معرفی می کند، با این همه الگوهایی را نیز در برخی از حوزه های مهم زندگی به طور خاص معرفی می کند که انسان ها می توانند آن ها را سرمشق خویش قرار دهند. در این راستا افزون بر معرفی الگوهای کلی و جامع چون رسول الله (ص) که در آیه ۲۱ سوره احزاب معرفی شده، به معرفی الگوهای مورد نیز توجه دارد. بطوری که در حوزه عفت و حیا به حضرت مریم(س) در آیه ۱۲ سوره تحریم به عنوان الگوی پسندیده توجه می دهد و در آیه ۱۱ سوره تحریم نیز آسیه همسر فرعون را به عنوان الگوی مقاومت زنان معرفی می کند.

در مسئله صبر به ایوب (ع) و صبر جمیل به یعقوب (ع) و در مسایل دیگر کسانی دیگر را معرفی می کند که در آیات قرآنی به اشکال مختلف گزارش شده است.

ازجمله الگوهایی که قرآن به عنوان الگوی کلی معرفی می کند حضرت ابراهیم (ع) و پیروان وی است (ممتحنه آیات ۴ و ۶) چنان که افرادی به نام ربانیون را نیز در آیات ۱۴۶ و ۱۴۷ سوره آل عمران به عنوان الگوهای پسندیده و مناسب معرفی می کند و درآیه ۹۰سوره انعام بر پیروی و الگوبرداری از این افراد تاکید می ورزد.

ویژگی الگوها

همان طور که از آیات برمی آید الگوهایی که برای پیروی مورد توجه قرارمی گیرند، باید دارای ویژگی ها و خصوصیاتی باشند.

ازجمله مهم ترین این ویژگی ها مناسبت میان الگو و مساله ای است که می بایست درآن شخص، از الگو پیروی کند. به عنوان نمونه درمساله حیا و عفت باید الگوهایی معرفی شوند که دراین حوزه به عنوان مصادیق کامل عفت و حیا شناخته هستند. از این رو به حضرت مریم (س) و دختران شعیب (ع) به عنوان الگوهای عفت وحیا دراین میان زنان توجه داده شده است. خداوند درگزارشی از عفت و حیای دختران شعیب (ع) می فرماید که دختر شعیب درحالی به سوی حضرت موسی (ع) آمد که رفتار وی برخاسته از حیا و عفت بود. وقار و طمانینه درگام برداشتن و

چشم فرو هشتن و متانت درگفتار و درعقب حضرت موسی (ع) حرکت کردن از جمله مصادیقی است که درباره حیا و عفت دختر حضرت شعیب(ع) دربرخی از روایات آمده است.

همچنین معرفی حضرت یوسف (ع) برای تقوای جنسی و واکنش مناسب در برابر عشوه های زنانه و تحریکات جنسی و یا برای مدیریت کشوری و سیاسی و نیز معرفی حضرت یعقوب (ع) و ایوب (ع) برای صبر از باب توجه به مناسبت میان الگو و مسائل آن است.

بنابر این نمی توان برای بیان مسائل زنان، الگوهای مردانه را ارایه داد چنان که نمی توان برای بیان مسائل عرفانی، الگوهایی ازفقیهان معرفی کرد و یا درحوزه مسائل اقتصادی از الگوهای نظامی نشانی داد.

از دیگر ویژگی های الگو آسان بودن دسترسی به آن است. به این معنا که الگو باید به گونه ای باشد که به سادگی دردسترس قرارگیرد و پیروی از وی ممکن باشد. برخی از مردم، امامان معصوم (ع) و پـیامبر(ص) را آن چنان بالا می برند که قابل الگوبرداری نبوده و دور ازدسترس قرار می گیرند. درحالی که قرآن بارها بر این نکته تاکید می کند که آنان نیز همانند شما بشری هستند که می توان از آنان الگوبرداری کرد وبه کمالاتی که آنان دست یافته اند دست یافت.

اگر الگوها به گونه ای باشند که قابل دسترسی نباشند نمی توان آنها را به عنوان الگو معرفی کرد. به عنوان نمونه اگر فرشتگان یا جنیان الگو برای انسان قرار داده شوند. الگوی نامناسب و دور از دسترس هستند؛ زیرا خصوصیات و ویژگی های انسانی با آن ها متفاوت است و انسان نمی تواند آنان را الگوی خویش قراردهد.

بسیاری از الگوهایی که برای جوانان و نوجوانان معرفی می شود از جمله مصادیق خروج از این مولفه و ویژگی الگو بودن است. بنابر این باید همواره به این نکته توجه داشت که الگو، مناسب و در دسترس باشد. درمسائل اقتصادی نمی توان جامعه ای را معرفی کرد که دارای ظرفیت ها و ویژگی های اختصاصی است. به عنوان نمونه کشوری که در بیابان و کویر قرار دارد نمی تواند در مسئله آب، کشوری چون برزیل را که از رودخانه ها و جنگل های بزرگ برخوردار است و یا کشورهای بارانی دیگر را الگوی خود قرار دهد.

از دیگر ویژگی های الگو آن است که بر بنیاد اعتدال باشد؛ زیرا هرگونه افراط گرایی در الگو می تواند فرد و جامعه را از مسیر تکاملی باز دارد. به این معنا که اگر الگو در همان موردی که الگو قرار می گیرد، دارای افراط باشد نمی تواند مفید و سازنده باشد.

از نظر اسلام بنیاد همه چیز بر عدالت است و اعتدال و میانه روی در امور به ویژه رفتاری که می بایست الگوی عمل قرار گیرد، از اصول اساسی آن به شمار می رود. از این رو خداوند از هرگونه افراط و تفریط در زندگی بازمی دارد و آن را عامل اختلال زندگی بشر می داند.

لذا در آیات قرآنی افراط در انفاق نیز امری مذموم دانسته شده است و با آن که انفاق، عملی واجب و پسندیده و فضیلتی بسیار مهم برای آدمی است، هرگونه خروج از اعتدال و گرایش به افراط و تفریط در آن منع شده است. (اسراء آیات ۲۹ و ۳۸ و فرقان آیه ۶۷)

خداوند در آیات ۱۷ و ۱۹ سوره لقمان رعایت اعتدال در راه رفتن را سفارش می کند که این خود نمونه ای از مصادیق این مسئله است.

اینها برخی ازویژگی هایی است که یک الگوی مناسب باید از آن برخوردار باشد.

فرهنگ سازی از راه معرفی الگو

با توجه به این که انسان موجودی مقلد است و بسیاری از تجربیات و دانش های خویش را از طریق تقلید می آموزد و یا به دیگران و نسل های دیگر منتقل می کند می توان گفت که الگوسازی امری مهم و اساسی است.

البته همین مسئله تقلید عامل مهمی در گمراهی بشر است. از این رو قرآن از تقلیدهای کورکورانه و به دور از عقلانیت و مشروعیت باز می دارد. به این معنا که همین عامل انتقال تجربیات و دانش ها از نسلی به نسلی دیگر، خود مهم ترین عامل بازدارندگی انسان از رشد و کمال و عقب افتادگی بشر قرار می گیرد در صورتی که به درستی از این توانمندی و ظرفیت بشری استفاده نشود.

همان گونه که انسان نیازمند آموزش و تربیت است، نیازمند الگوسازی مناسب و سالم نیز می باشد. تقلیدگر ایی بشر موجب می شود تا خود الگویابی کند و در جست وجوی الگوی زندگی برآید. اگر در این میان الگوسازی مناسب و درستی انجام نشود، این ظرفیت و توانمندی بشر یا هرز می رود و یا آن که عامل بازدارنده و عقب افتادگی شخص و یا جامعه می شود.

از این جاست که مسئله الگوسازی مناسب و درست خود را بر مدیران و مربیان جامعه و خانواده تحمیل می کند. احساس نیاز به الگو در بشر و جامعه باید به طریق درست پاسخ داده شود. بنابراین ضروری است تا الگوهای مناسب و درستی برای شخص و یا جامعه معرفی شود. خداوند براساس پاسخ گویی به این نیاز بشر و جامعه است که برخی از پیامبران را به عنوان الگوهای مناسب معرفی می کند و یا پیامبر اکرم(ص) را به عنوان الگوی کامل و تمام عیار به تمامی جوامع بشری معرفی می نماید و برای جوامع بشری نیز امت عصر پیامبر(ص) را به عنوان شاهد و الگوی قابل پیروی جوامع مطرح می سازد.

انسان ها برای این که به شخصیت درست و سالم دست یابند و در مسیر کمالی و رشد، حرکت کنند باید الگوهای مناسبی را دارا باشند. این جاست که فرهنگ سازی از راه الگوسازی می تواند نقش خود را به خوبی ایفا نماید.

فرهنگ سازی از راه اصلاح الگوها

برخی از الگوهایی که معرفی شده اند به سبب نقص ذاتی و یا عارضی ناتوان از ارایه درست زندگی برای بشر در مکان و یا زمانی معین می باشند. لذا مردم با پیروی از الگوی نادرست و ناقص، رفتار و فرهنگ غلطی را می آموزند و در ایشان نهادینه می شود. از این رو لازم است با معرفی الگوهای درست و مناسب و کامل، فرهنگ رفتاری جامعه و یا شخص را تغییر داد.

براین اساس اصلاح دایمی الگوها برای ایجاد فرهنگ سازی مناسب به عنوان یک ضرورت خود را بر جامعه و خانواده تحمیل می کند.

به عنوان نمونه در طول سال های گذشته برای این که تغییر در فرهنگ مصرف مردم داده شود و آنان به سوی مصرف کالاهای وارداتی و خارجی رو آورند، الگوهایی از راه رسانه های جمعی و یا شخصیت های محبوب معرفی شده اند که عامل مصرف گرایی در جامعه شده است.

اکنون اگر بخواهیم این فرهنگ نادرست و غلط مصرف گرایی را از جامعه بزداییم نیازمند معرفی الگوهای مناسب و درست و کامل هستیم.

در این میان رسانه ها و عامل غرقه سازی، نقش پررنگ و بسیار مهم خود را نشان می دهد؛ زیرا رسانه ها می توانند الگوهای مناسبی را معرفی و در تغییر فرهنگ نقش اساسی داشته باشند. از این رو برای فرهنگ سازی مناسب لازم است تا الگوها اصلاح شوند. فرهنگ عمومی با تغییر و اصلاح الگوها تغییر می یابد و در مسیر درست قرار می گیرد.

از اهتمام قرآن و اسلام برای معرفی الگوهای مناسب و کامل برمی آید که از نظر قرآن بهترین شیوه و روش برای فرهنگ سازی مناسب، بهره گیری از ارایه الگو و اصلاح آن در صورت نیاز است.

پیامبر اکرم(ص) در ایجاد جامعه نمونه و برتر خود از روش اصلاح الگوها و یا تغییر در آن، فرهنگ سازی را آغاز کرده و به نتایج مهمی دست یافت.

به سخن دیگر، اصلاح و یا تغییر الگوی مصرف در حقیقت بهترین و کامل ترین شیوه برای اصلاح فرهنگ و نهادینه کردن فرهنگ درست و مناسب با اهداف عالی و بلند اسلام است. باشد با معرفی الگوهای کامل و مناسب گام های درستی در راه اصلاح فرهنگ عمومی جامعه برداریم.

محمدعلی ربانی

منبع:http://www.aftabir.com

اشتراک در
اطلاع از
1 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات

ممنون از زحمتی که کشیدین. عالی بود