بسم الله الرحمن الرحیم
«وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقرآن مَهْجُوراً» فرقان/۳۰

آیه فوق بیانگر شکایت رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز قیامت به محضر پروردگار است. در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه آمده است: منظور از رسول در این آیه محمد صلی الله علیه وآله است که از قوم خود اینگونه شکایت میکند: پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور کردند. معنای «اتَّخَذُوا هَذَا الْقرآن مَهْجُوراً» این است که امت اسلام قرآن را رها کرده اند و به دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند.
نخستین یادگار پیامبر(ص) کتاب خداست که متأسفانه در بین ما شیعیان مهجور است. قرآن یکی از پله‎های صعود اخلاقی است و شرط آن مأنوس بودن با این کتاب الهی است.
رهبر معظم انقلاب(مدظله‎العالی) میفرمایند: ما هر جا پیشرفت کردیم بخاطر توجه به قرآن است و هر جا شکست خوردیم بخاطر عدم توجه به قرآن است.

امروزه ما شاهد مهجوریت قرآن کریم حتی در بین خواص شیعه و نخبگان بالاخص حوزه های علمیه که باید سردمداران وحافظین و محافظین قرآن باشند هستیم و متاسفانه متد درسی حوزه علمیه به گونه ای برنامه ریزی شده که طلاب آنطور که باید در خدمت قرآن کریم باشند نیستند.
شاید برخی خیال کنند تأکیدات رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) بر روی «انس با قرآن» و «تدبر در قرآن» تنها منحصر به عوام است! در حالی که هرگز این‌طور نیست بلکه ایشان همانند امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) همواره بر مهجوریت قرآن در میان خواص جامعه و علما نیز اذعان داشته و قرآن را در حوزه‌های علمیه نیز مهجور می‌دانند. در زیر، بخشی از بیانات امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) دربارۀ مهجوریت قرآن در حوزه‌های علیمه آمده است. باشد که مورد توجه مسئولین حوزه‌های علمیه قرار بگیرد:

«در عین حالی که فقاهت اساس امر است، نباید از دیگر علوم اسلامی در حوزه‌ها غفلت بشود. مثلاً می‌بایست علم قرآن، شناسایی قرآن، فهم قرآن و انس با قرآن به عنوان یک علم و یک رشته در حوزه‌ها وجود داشته باشد. طلاب ما باید قرآن و یا لااقل بخشی از قرآن را حفظ کنند، یا حداقل با آن مأنوس باشند. چقدر مفاهیم اسلامی در قرآن هست که اگر ما بخواهیم در فقه بحث کنیم، به فکر آن‌ها نمی‌افتیم. این انزوای قرآن در حوزه‌های علمیه و عدم انس ما با قرآن، برای ما خیلی مشکلات درست کرده است و بعد از این هم خواهد کرد و به ما تنگ‌نظری خواهد داد.
من یک وقت در سال‌های قبل از انقلاب در مشهد در درس تفسیر، به طلبه‌ها می‌گفتم که ما از اولِ «بدان ایّدکاللَّه»، تا وقتی که ورقۀ اجتهادمان را می‌گیریم، می‌توانیم حتّی یک‌بار به قرآن مراجعه نکنیم! یعنی وضع درسی ما این‌طوری است که اگر طلبه‌ای از ابتدا حتّی یک‌بار به قرآن مراجعه نکند، می‌تواند همین رشتۀ ما را از اول تا آخر سیر کند و مجتهد بشود! چرا؟ چون درس ما اصلاً از قرآن عبور نمی‌کند. متأسفانه حالا هم که نگاه می‌کنم، می‌بینم همان‌طور است. ما در فقه گاهی مثلاً یک آیۀ قرآن را ذکر می‌کنیم، آن هم خیلی رویش کار و تحقیق نمی‌شود؛ به قدری که در روایات ما بحث می‌شود و کار می‌شود.
قرآن از حوزۀ ما منزوی است؛ مثلاً علم قرآن، مسائل مربوط به قرآن؛ همین چیزهایی که شما می‌بینید تحت عنوان علوم قرآن الان رایج شده و گذشتگان کتاب‌های زیادی دربارۀ آن‌ها نوشتند و حالاها هم خوشبختانه بعضی‌ها توجهاتی به آن‌ها می‌کنند. تفسیر هم که یک علم مستقل است، همین‌طور است.
در گذشته اگر کسی می‌خواست در حوزه مقام علمی پیدا کند، نبایستی به تفسیر می‌پرداخت! یک آقای ملای محترم عالمی فرضاً اهل تفسیر باشد و مردم از تفسیر او استفاده کنند، بعد برای خاطر آنکه این درس موجب می‌گردد او به بی‌سوادی شهره بشود، این درس را ترک کند! شما را به خدا این فاجعه نیست!؟ باید عکس این باشد؛ یعنی بگویند آقای فلانی، متخصص و استاد بزرگ تفسیر است؛ ایشان متخصص در فلسفه است؛ ایشان متخصص در کلام است؛ ایشان متخصص در تاریخ است؛ یعنی باید عنوانی در حوزه باشد. این‌طور چیزها باید در حوزه ارزش پیدا بکند؛ کما اینکه در گذشته هم از این چیزها بوده است.»

علامه طباطبایی در این باره میفرماید: اگردربارۀ این علوم (علوم حوزوی) دقت به خرج دهى خواهى دید که طورى تنظیم شده که گویى هیچ احتیاجى به قرآن ندارد، حتى ممکن است یک محصل، همۀ آن علوم را فرا بگیرد و متخصص در صرف، نحو، بیان، لغت، حدیث، رجال، درایه، فقه و اصول بشود و همۀ این درس‌ها را تا آخر بخواند و قهرمان این علوم نیز بشود و حتى به پایۀ اجتهاد نیز برسد ولى قرآن را به درستی نتواند قرائت کند یا به عبارتى اصلاً دست به هیچ قرآنى نزده باشد.
امام راحل در بخشی از سخنان راهگشای خود در باره مهجوریت قرآن ما را به این نکته توجه می دهند که بایستی در محضر قرآن شاگردی کنیم و قرآن را به عنوان ذکر الهی و نورانی شدن جان قرائت کنیم تا بتوانیم با معجزه قرآن و اثرات ذکر الهی حجابهای خود را کنار زده و به نورانیت قرآن دسترسی پیدا کنیم. هرگونه احساس نیاز به معارف قرآنی و کوچک شمردن آن ناشی از نوعی غرور علمی است که به جز ایجاد حجاب در مقابل دیدگان انسان ثمری ندارد و اقرار علماء بر ریزه خواری در مکتب و محضر قرآن کریم خود بهترین شاهد بر این مدّعا است به طور مثال ملا صدرا (ره) در مقدّمه تفسیر سوره واقعه می ‏گوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم، ولى همین که کمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد (علیهم السلام) بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانه وحى را کوبیدم، درها باز شد و پرده‏ ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می ‏گویند: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ.
همچنین فیض کاشانى (ره) در کتاب رساله الانصاف خود می نویسد: کتاب‏ها و رساله‏ ها نوشتم، تحقیقاتى کردم، ولى در هیچ یک از علوم دوائى براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد.
امام خمینى (ره) نیز در گفتارى از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف می خورد و به حوزه‏ها و دانشگاه‏ها سفارش می کند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه‏ ى رشته ‏ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ایّام جوانى تأسّف بخورند.

مقام معظم رهبری در جای دیگر می فرمایند : «نپرداختن به حفظ قرآن در حال حاضر واقعا نقیصه ای در حوزه های علمیه ی ما به شمار می آید. در حوزه های اهل سنت همان طور که مسبوق است از بدو ورود حفظ قرآن جزو شرایط است. حفظ قرآن بسیار با ارزش است. برادران اهل سنت در حوزه های علمیه شان، با اینکه در غالب مسائل و مباحث به قدر حوزه های ما عمق علمی و فقهی ندارند، این امتیاز بزرگ را بر ما دارند که طلبه، اول که وارد حوزه می شود به تلاوت و فراگیری قرآن و بعد هم به حفظ آن می پردازد.
شما غالبا جوان هستید و برای جوان حفظ قرآن کاری ندارد. من خودم تاسف می خوردم که این همه شعر و نثر و عین عبارات خیلی از کتابها را به فارسی و عربی حفظ داشتم که حالا یواش یواش زائل می شود ولی قرآن را حفظ نداشتم. کسی نبود به ما بگوید قرآن را حفظ کنید. من الآن بعضی از جوانانی را که حافظ قرآنند می بینم یا بعضی از اهل علم را که حافظ قرآنند می بینم غبطه می خورم و می گویم حاضر بودم اگر چیزی از امور معنوی را داشتم بدهم و آن حفظ قرآن را بگیرم؛ نمی شود دیگر، اینها معامله ای نیست، حالا هم که دیگر از ما و حافظه و اشتغالاتمان گذشته؛ اما وقت شما نگذشته است؛ بر حفظ قرآن
با توجه به مطالبی که ذکر شد، ضرورت ترویج فرهنگ قرآنی در جامعه از بدیهیات هست که نیازی به دلیل و استدلال ندارد : تنها در صورتی می توان به توسعه کمی و کیفی فعالیت های قرآنی در کشور امیدوار بود که حوزه های علمیه در این عرصه فعال باشند.
در همین راستا مؤسسه قرآنی فرهنگی بیت الاحزان حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، بر آن شد که با همکاری مدرسه علمیه امام صادق (ع) استهبان، قدم مؤثری را جهت تربیت طلاب آشنای به قرآن کریم بردارد تا طلاب علوم دینی در کنار تحصیل دروس متداول حوزه مشغول به حفظ قرآن کریم باشند.

برنامه ی حوزه علمیه ی قرآنی بدین شرح هست که پذیرش این طلاب همزمان با ثبت نام حوزه های علمیه و همچنین از طریق طرح های رحله که در تابستان زیر نظر موسسه قرآنی بیت الاحزان تشکیل میشود صورت میگیرد .
افرادی که شرایط لازم (روان خوانی صحیح قرآن کریم _استعداد قابل قبول _تعهد بر رعایت قوانین مدرسه و… ) را داشته باشند در مصاحبه قبول میشوند این عده از عزیزان وارد مرحله دوره اختبار میشوند در صورت متعهد بودن به قوانین مدرسه هم از حیث درسی و هم از حیث انضباطی در دوره اصلی شرکت مینمایند .
طلاب محترم در سال اول و دوم موفق به حفظ ۱۵ جزء از قرآن کریم در کنار دروس متداول حوزه می‌گردند و در سال چهارم با حفظ روزانه یک صفحه از قرآن کریم حافظ کل قرآن می‌شوند.
تعلیم یکی از زبان های زنده دنیا از دیگر برنامه های این مدرسه می باشد که ان شاء الله با لطف خدای منان و یاری امام زمان علیه السلام و عنایات بی بی دو عالم سلام الله علیها بعد از شش سال ما شاهد طلابی هستیم که سفیران قرآنی حافظ کل قرآن کریم مسلط به زبان و متخصص تفسیر هستند .

اشتراک در
اطلاع از
0 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات