نوشتن و نویسندگی مورد اهتمام پیشوایان دینی است‌ و همواره نشر دانش توسط قلم و بنان، مانند سخن و زبان‌ مورد توصیه آن بزرگان است.

 

* نوشتن از نگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

از پیامبر اکرم  ‌(صلّی الله علیه وآله وسلّم‌) رسیده است که دانش را با نوشتن حفظ کنید و از زوال آن جلوگیری نمایید: «قیّدوا العِلمَ»، قیل: و ما تقییدُهُ؟ قال (‌ص): «کتابَتُه». [۱]

مردی از انصار سخنان شگفت انگیزی از مجلس رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم‌) می‌شنید و توان حفظ آن را نداشت؛ شکایت به حضرت برد. پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم‌) فرمود: از دست راستت کمک بگیر؛ یعنی بنویس: «إنّ رجُلاً مِنَ الانصارِ کان یَجلسُ إلی النبی ـ ‌صلّی الله علیه وآله وسلّم ‌ـ فیسمع منهُ الحدیث فیُعجبهُ و لایحفظهُ فشکا ذلک إلی النبی ـ ‌صلّی الله علیه وآله وسلّم‌ـ فقال له رسول الله (ص): استعنْ بیمینک و اَومأ بیدهِ أی خُطّ». [۲]

* توصیه امام حسن (علیه السلام) به فرزندان

از حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام‌)  رسیده است که فرزندان و برادرزادگان خود را فرا خواند و به آن‌ها فرمود: شما خردسالان قوم هستید و امید آن می‌رود که بزرگان آینده باشید، دانش را فراگیرید و اگر کسی قدرت حفظ آن را نداشت، آن را بنویسد و نگهداری کند: «اِنّه دعا بنیه و بنی أخیه فقال: أنّکم صِغارُ قومٍ و یُوشکَ أن تکُونوا کبارَ قومٍ آخرین فتعلّموا العلمَ فمن یستطیعُ منکم اَن یحفظهُ‏ فلیکتبه و لیضعه فی بیته». [۳]

* فضیلت یک صفحه نوشتن

از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم‌) رسیده است که هرگاه از انسان با ایمان، یک برگ توشه علمی بماند، آن برگ حجابی بین او و آتش قیامت خواهد شد: «المُؤمنُ إذا ماتَ و ترکَ ورقهً واحدهً علی‌ها علمٌ تکونُ‏تلک الورقهُ یوم القیامه ستراً فیما بینه و بین النار…». [۴] وقتی توشه عالِمی را به حضور امام حسن عسکری (علیه‌السلام‌) ارائه دادند، آن حضرت فرمود: خداوند سبحان به هر حرفی از آن، نوری در قیامت به نویسنده آن عطا کند: عرضتُ علی أبی محمّد صاحب العسکری ـ ‌علیه‌السلام‌ ‌ـ کتاب یومٍ و لیلهٍ لیونس، فقال لی: «تصنیفُ مَن هذا؟» فقلتُ تصنیفُ یونس مولی آل یقطین، فقال: «اعطاه الله بکلّ حرفٍ نوراً یوم القیامه». [۵]

* تأکید ائمه به شاگردان خود

گاهی امامان معصوم (علیهم‌السلام‌) شاگردانشان را به کتابت و نشر آثار قلمی تشویق می‌نمودند که یادگار علمی آنان باشد، مانند آنچه امام ششم (علیه‌السلام‌) به مُفَضّل دستور داد که بنویس و علم خود را در بین برادرانت بگستران، و اگر مُردی به فرزندانت کتاب‌های دست‌نویس خود را ارث بده، زیرا زمانی فرا می‌رسد که مردم جز به نوشته‌های خود انس نخواهند داشت؛ «اُکتُبْ وبُثّ علمک فی إخوانکَ فإنْ متّ فورث کُتبک بنیک فأنّه یأتی علی الناس زمان هرجٍ ما یأنسونَ فیه إلاّ بِکتبهم». [۶]

مردی از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم‌) پرسید: هر چه از شما می‌شنوم بنویسم؟ فرمود: آری. پرسید: چه در حال خوشنودی شما و چه در حال غضب شما؟ گفت: آری، زیرا ما در تمام این شئون، جز حق چیزی نمی‌گوییم؛ قُلت یارسول الله! أکتُبُ کُلّما اسمعُ منکَ؟ قال: «نعم». قُلت: فی الرضا و الغضب؟ قال: «نَعَم، فإنّی لا أقُولُ فی ذلک کلّه إلاّ الحقّ». [۷]

برای آنکه نوشته از دوام بیشتری برخوردار باشد، دستور رهبران الهی این بود که مطالب حسّاس را بر روی پوست بنویسند که دوام داشته باشد، نه بر روی کاغذ که دیر پا نباشد.

مردی به حضور امام رضا (علیه‌السلام‌) رسید و کتاب یا کاغذی که در آن، از امام صادق (علیه‌السلام‌) حدیثی نوشته شده بود را به عرض رساند؛ مضمون آن حدیث این بود که دنیا برای صاحب مقام ولایت الهی، همانند دانه گردویی متمثل شده که هم از لحاظ اطلاع به همه شئون، و هم از لحاظ اقتدار بر همه جهات آن، در اختیارش می‌باشد. حضرت امام رضا (علیه‌السلام‌) فرمود: سوگند به خداوند این مطلب حق است؛ این حدیث را از کاغذ به پوست منتقل کن که از دوام بیشتری برخوردار گردد: دخلتُ علی الرضا ـ ‌علیه‌السلام‌ ‌ـ و معی صحیفهٌ أو قرطاسُ فیه عن جعفر ـ ‌علیه‌السلام‌ ‌ـ: «إنّ الدنیا مُثّلت لصاحبِ هذا الأمر فی مثلِ فَلْقَهِ الجوزه. فقال: یا حمزه! ذا والله حقٌّ فانقلوهُ الی أدیم». [۸]

* با آب طلا بنویسد

و برای آنکه نوشتار، گذشته از دوام، از هنر زیبا نویسی نیز برخوردار باشد، دستور اولیای الهی این بود که معارف عمیق، به ویژه آنچه مربوط به مسئله ولایت و امامتِ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام‌) است، با آب طلا نوشته شود: قال الصادق ـ ‌علیه‌السلام‌ ‌ـ: «نفسُ المهموم لظلمنا تسبیحُ و همّه لنا عباده و کتمان سرّنا جهادٌ فی سبیل الله»، ثم قال ابوعبدالله ـ ‌علیه‌السلام‌‌: «یجبُ أن یکتبَ هذا الحدیث بماء الذهب». [۹]

وقتی در حضور امام ششم (علیه‌السلام‌) نام مبارک امیرالمؤمنین (علیه‌السلام‌) برده شد، آن حضرت بعد از آنکه فضیلت زیارت عارفانه مزار علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام‌) را بیان کرد، آن‌گاه به راوی فرمود: «… اکتب هذا الحدیث بماء الذهب»؛ [۱۰] این سخن را با آب طلا بنویس.

* اصول نوشتن از نگاه پیامبر

و برای آنکه کتابت از هنر زیبا و شیوا نویسی برخوردار باشد، تا اهل مطالعه را به خواندن آن جذب کند، دستور پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم‌) نسبت به بعضی از منشیان خود این بود که در مرکّب لیقه بگذارد که با داشتن لیقه، از جِرم پذیری محفوظ باشد و قلم از ناصافی مصون بماند و حروف برابر، با نظم جداگانه که حضرتش هدایت می‌فرمود، نوشته شود و جالب آنکه برای آنکه قلم در اختیار منشی باشد و فراموشش نشود، از گزند گرد و غبار و… محفوظ بماند، دستور داد که قلم را پشت گوش قرار بدهد که هم‌اکنون در بین ارباب هنر و صاحبان صنایع دستی معمول است: قال ـ ‌صلّی الله علیه وآله وسلّم‌ـ لبعض کُتّابه: «القِ الدّواهَ و حَرّف القَلَم… وَ ضَعْ قلمکَ علی اُذُنکَ الیُسری، فإنّه اذکر لک». [۱۱]

[۱] ـ بحار الانوار، ج۲، ص۱۵۱.

[۲] ـ همان، ص۱۵۲.

[۳] ـ همان.

[۴] ـ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۹۵.

[۵] ـ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۰۲.

[۶] ـ بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۵۰.

[۷] ـ بحار الانوار، ج۲، ص۱۴۷.

[۸] ـ همان، ص۱۴۵.

[۹] ـ بحار الانوار، ج۲، ص۱۴۷.

[۱۰] ـ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۸۲.

[۱۱] ـ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۳۴.

اشتراک در
اطلاع از
0 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات