طرح ملی آیات زندگی
سوره مبارکه نحل /آیه 89

وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَنًا لِّکُلِّ شَىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَهً وَ بُشْرَى‏ لِلْمُسْلِمِینَ
و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز، و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان باشد.


شعر:

نسیم کوی جـــانــــــــــان است قرآن

شمیم عطر رحمان است قرآن

بود روشنـــــــگر راه ســـــــــــــــعادت

چو خورشید فروزان است قرآن

رهـــــــــاند آدمــــــی را ،از جهـــــــــالت

فروغ علم و ایمان است قرآن

طبـــــیب درد های بـــــــی دوا اوســـــت

به جان خسته در مان است قرآن


نکته ها:
۱ ـ قرآن بیانگر همه چیز است.
در قرآن، بیان همه چیز هست، ولى با توجه به این نکته که قرآن یک کتاب تربیت و انسان سازى است که براى تکامل فرد و جامعه در همه جنبه هاى معنوى و مادى نازل شده است روشن مى شود که: منظور از همه چیز، تمام امورى است که براى پیمودن این راه لازم است، نه این که: قرآن یک «دائره المعارف» بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضى و جغرافیائى و شیمى و فیزیک و گیاه شناسى و مانند آن در آن آمده است، هر چند قرآن یک دعوت کلى به کسب همه علوم و دانشها کرده که تمام دانشهاى یاد شده و غیر آن در این دعوت کلى جمع است.

به علاوه، گاه گاهى به تناسب بحثهاى توحیدى و تربیتى، پرده از روى قسمتهاى حساسى از علوم و دانشها برداشته است، ولى، با این حال، آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده، و هدف اصلى و نهائى قرآن را تشکیل مى دهد، همان مسأله انسان سازى است، و در این زمینه، چیزى را فروگذار نکرده است.گاهى، انگشت روى جزئیات این مسائل گذارده و تمام ریزه کاریها را بیان مى کند و گاهى، مسائل حیاتى انسان را به صورتهاى کلى و کلى تر مطرح مى کند.
۲ ـ چهار مرحله هدایت
جالب این که: در آیه فوق، چهار تعبیر براى هدف نزول قرآن ذکر شده است:
۱ ـ تِبْیاناً لِکُلِّ شَىْء: «قرآن بیانگر همه چیز است».
۲ ـ مایه هدایت است (هُدىً).
۳ ـ اسباب رحمت است (وَ رَحْمَهً).
۴ ـ در آخرین مرحله، مى گوید: موجب بشارت براى عموم مسلمانان است (وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِیْنَ).


حدیث:
۱-امام باقر (ع)فرمود: هر چه را که امّت به آن نیاز داشته، در قرآن آمده است و هر سخنى که از من شنیدید اگر سند قرآنى‌اش را بخواهید، خواهم گفت.
۲-حضرت (ع)فرمود: خبر شما و تاریخ گذشتگان و آیندگان و آسمان و زمین در قرآن آمده است (تفسیر کنزالدقائق)
۳-امام رضاع()در جلسه‌اى به رؤساى ادیان فرمود: از معجزات پیامبر اسلام آن است که یتیمى فقیر و چوپانى درس نخوانده، کتابى داشته باشد که «تبیان کل شى» باشد و اخبار گذشته و آینده تا قیامت در آن ثبت شده باشد.
۴-امام صادق(ع)فرمود: هر مسأله‌اى که مورد اختلاف دو نفر باشد در کتاب خدا،اصلى که آنرا حلّ کند وجود دارد، گرچه عقل مردم به آن نرسد.( تفسیر احسن الحدیث)

۵-امام باقر(ع):خداوند هیچ پیامبری را بر نینگیخت؛ مگر اینکه بخشی از علم را به او داد به جز پیامبر ما (ص)، که به او تمام علم را داد و در قرآن فرمود: تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ(تفسیر اهل بیت ج۷، ص۷۰۴)
۶-در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم:خداوند در قرآن هر چیزى را بیان کرده است، به خدا سوگند چیزى که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده، تا کسى نگوید: اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل مى شد، آگاه باشید همه نیازمندیهاى بشر را خدا در آن نازل کرده است(نورالثقلین،ج۳،ص۷۴ح۱۷۶)


سخن دانشمندان غربی:

الف)ویل دورانت: دانشمند و مورخ مشهور:قرآن شامل مقرراتی در خصوص ادب، تندرستی،ازدواج، طلاق، رفتار با فرزندان، برده، و حیوان، تجارت، سیاست، ربا، دین، عقود، وصایا، مال، جریمه، مجازات، جنگ و صلح است.مدت ۱۴ قرن در حافظه اطفال مسلمان محفوظ مانده و خاطرشان را تحریک کرده اخلاقشان را فرم داده است. ( تاریخ تمدن، ج۱۱، ص ۵۵)

ب)دکتر گرینه: دانشمندان فرانسوی: علت مسلمان شدنش را پرسیدند؟ گفت:من در تمام آیات قرآنی که در زمینه علوم طبیعی و بهداشتی و طبّی بود مطالعه کردم و آنها را به خوبی فهمیدم و با علوم جدید منطبق دیدم از اینرو مسلمان شدم. زیرا یقین کردم که محمد متجاوز از هزار سال پیش بدون اینکه معلم بشری داشته باشد حق را بیان کرده. ( تنزیل التنزیل، ص ۱۳۵)

ج)لورا و کسیجا: پرفسور مشهور ایتالیائی:انجیلی که امروزه به عنوان کتاب مقدم تمام مغرب زمین است وقتی آن را باز می کنیم می بینیم که غالباً به دستورات اخلاقی و فردی پرداخته اما قرآن مسلمانان نه تنها در امور اخلاقی و معنوی بالاترین دستورات راارائه کرده بلکه بخش به عظیمی از آن در رابطه با امور اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی، نظامی، مبارزه با جهل، تشویق به علم و دانش، بهداشت، خانواده، اجتماع، حقوق همسایه، تجارت، جنگ، صلح، احقاق حقوق، عدالت، رفع تجاوز، حقوق والدین، مسابقات و تفریحات سالم و لذت بردن از نعمت هاست. ( ایدئولوژی و فرهنگ اسلام ص۱۱۷)

د)دکتر«گوستاولوبون» فرانسوی: قرآن که کتاب آسمانی مسلمین است تنها منحصر به تعالیم و دستورهای مذهبی نیست و بلکه دستورهای سیاسی و اجتماعی مسلمانان نیز در آن درج است.تعلیمات اخلاقی قرآن به مراتب بالاتر از تعلیمات اخلاقی انجیل است.


داستان:
۱- شیخ طبرسى در تفسیر مجمع البیان خبرى را چنین نقل کرده است که: زمانى پیغمبر(ص) می خواست سپاهى را براى جنگ مأموریت دهد.براى تعیین سپهدار یکایک ایشان را پیش خود می خواند و از هر کدام می پرسید از قرآن چه مقدار آموخته اید؟ نوبت به جوانى رسید که سنش از همه کمتر بود.فرمود: از قرآن چقدر آموخته اى؟ عرض کرد: فلان و فلان سوره و سوره بقره را.فرمان داد حرکت کنید که این جوان امیر شماست.عرض کردند: این جوان از همه ما کوچکتر است! در جواب فرمود: ولى به همراه او سوره بقره است.(او صاحب این امتیاز است.)

۲-«فضیل بن عیاض» از راهزنان و دزدان زبردستی بود که در اطراف سرخس، اموال کاروان‌ها را غارت می‌کرد و شنیدن نامش، لرزه بر اندام مردم می‌انداخت. روزی چشمش به دختری زیبا افتاد و عاشق و دلباخته‌ی او شد. پیش رفت و به او گفت: «امشب به خانه‌ی شما می‌آیم (منتظر باشید) . به پدر و مادر خود بگو اتاقی آماده کنند و نردبانی کنار دیوار بگذارند؛ چون من از دیوار بام وارد می‌شوم» .وقتی دختر این خبر را به پدر و مادر خود رساند، آنان از ترس، آن چه را فضیل گفته بود، انجام دادند و با اندوه، از خدا می‌خواستند که شر فضیل را از آنان برطرف گرداند.نیمه‌های شب، صدای پای فضیل از روی بام به گوش رسید. ناگهان فضیل در آن دل شب، صدای تلاوت قرآن را شنید که کسی این آیه‌ی کریمه را می‌خواند:( أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ…..)آیا گاه آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان (ظاهری) در برابر ذکر خدا و آن چه از حق نازل شده است، خاشع گردد و به دل توجه کنند؟ (حدید، ۱۶)چون این آیه به گوش فضیل رسید، به یک باره پرده ی شهوت و غفلت را کنار زد و دیده ی باطنش باز شد و دانست، آن چه را باید بداند! آن گاه متوجه درگاه الهی شد و بی اختیار فریاد کرد: ای پروردگار من! آری، گاه آن رسیده است. اکنون وقت آن است که قلب‌ها خاشع و نرم شوند. همان جا توبه کرد و از وصال دختر چشم پوشید. فضیل بعد از توبه کردن و توجه به خدا، به مقام والایی در کمال اخلاقی رسید. او از جمله ی عارفان بزرگ آن عصر به حساب می‌آید و شاگردانی نیز تربیت کرده است.فضیل در پایان عمر، در شهر مکه و در جوار کعبه می‌زیست و سرانجام نیز در روز عاشورا در شهر مکه درگذشت. (سفینه البحار، ج۲، ص ۳۶۹)

نحل89