قسمتی از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) پیرامون شهادت حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها)

 

وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) وقتی وارد شدند، دیدند که صدیقۀ کبرا (سلام الله علیها) با آن وضع هست و جان به جان آفرین تسلیم کرده است دیدند یک وصیت نامۀ کتبی هم هست؛ با این که شفاهاً وجود مبارک صدیقۀ کبرا وصیت کرد که مرا شب غُسل بدهید و شب دفن کنید؛ حاضر نیستم آن هایی که به من ستم کردند، غصب کردند و حقّ من و تو را گرفتند در مراسمم شرکت کنند؛ باز با این حال کتباً مرقوم فرمود که «یا علی … حَنِّطنی و غَسِّلْنی و کفِّنّی باللیل.»[ ۱] درست است که او دختر پیغمبر است، درست است که مادر یازده امام است، اما قسمت مهمّ اشک ما برای این است که نگذاشتند آن مقام والای آن حضرت به جامعۀ اسلامی برسد. این کم مقامی نیست.

 مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) نقل می کند که بعد از رحلت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جبرئیل بر وجود مبارک فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) نازل می شد و اسرار عالم و معارف را می گفت و علی بن ابیطالب (سلام الله علیهما) آن ها را می نوشت؛[۲] این یعنی چه؟! جبرئیل بر فاطمه نازل می شود و اسرار را می گوید؛ اگر در این خانه به روی مسلمانان باز بود، بسیاری از علوم حل می شد. یک وقت امام راحل (رضوان الله علیه) هم فرمودند که اصلاً جبرئیل برای هر پیغمبری نازل نمی شد، بلکه برای خُلَّص از انبیا نازل می شد؛ برای انبیای اولواالعزم نازل می شد. حالا جبرئیل نازل بشود معارف الاهی را برای فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) بگوید و علی بن ابیطالب بنویسد و بشود مُصحف فاطمه! گاهی ائمه (علیهم السلام) از اخبار غیبی، خبر می دادند؛ از مطالب غیبی خبر می دادند؛ و می فرمودند در مُصحف جدّۀ ما چنین آمده است.[ ۳] زاری و اشک و آه و نالۀ ما برای این است که این در را بستند. خیلی از معارف برای ما آمده است، اما آن ها به فکر فدک و امثال فدک بودند. وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «مَا أَصْنَعُ بِفَدَک وَ غَیرِ فَدَک»؛[۴] فدک در دست ما بود، مِلک طلق دختر پیغمبر بود و عدّه ای غاصبانه خواستند بگیرند؛ آمدند و گرفتند؛ ما هم حرفی نزدیم. عمده آن است که این اسرار الاهی که خدا به ما سپرده بود و ما می خواستیم این ها را به مردم منتقل کنیم، این ها حقّ مسلّم مردم را غصب کردند و جامعه را به این ضلالت کشاندند. لذا صدیقۀ کبرا (سلام الله علیها) هم شفاهاً و هم کتباً فرمودند من راضی نیستم آن ها که به ما ستم کردند، در مراسم تدفین من شرکت کنند؛ شب مرا غَسل و غُسل بده!

وجود مبارک حضرت امیر وقتی فاطمۀ زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) با آن وضع غَسل و غُسل دادند، به فرزندانشان فرمودند: «هَلمّوا تزوّدوا مِن اُمّکم»؛[۵] فرمود حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم، بیایید و با مادرتان آخرین وداع را بکنید؛ آخرین وداع را بکنید و توشه بردارید، «هَلمّوا تزوّدوا مِن اُمّکم»؛ این زاد و توشه است. ما هم با این عرض ادب، زاد و توشه می خواهیم. ما با این توسّل، زاد و توشه می خواهیم. هنگامی دفن شد که هنوز روشن نیست قبر مطهّرش کجاست. وجود مبارک امیرالمؤمنین دارد دفن می کند؛ درددلی را علی بن ابیطالب با پیغمبر (علیهما السلام) دارد. عرض کرد یا رسول الله! این دختر شما که به حضور شما می آید، به من نگفت بین در و دیوار چه گذشت «فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ»؛ تو پدری و به تو خیلی احترام می کند، تو از او پرس و جو کن، «فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ.» من کوتاهی نکردم و بیش از این از دست من برنیامد، «سَتُنَبِّئُک ابْنَتُک»؛ همۀ جریان سقیفه را دخترت می گوید. مرا با طناب و با دست بسته به مسجد بردند. دخترت می گوید؛ «سَتُنَبِّئُک ابْنَتُک … فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ.»[ ۶] صلّی الله علیک یا بنت رسول الله!

[۱] . بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴.

[۲] . الکافی، ج ۱، ص ۲۴۱ و ص ۴۵۸.

[۳] . الکافی، ج ۱، ص ۲۴۰؛ بصائر الدرجات، ص ۱۵۷، ۱۶۱ و ۱۷۰.

[۴] . نهج‌البلاغه، نامهٴ ۴۵.

[۵] . بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۹.

[۶] . نهج‌البلاغه، خطبهٴ ۲۰۲.

منبع: بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء

اشتراک در
اطلاع از
0 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات