طلاق یک ضرورت است زیرا گاه عللی پیش میآید که زندگی مشترک زن و مرد را با یکدیگر غیرممکن یا طاقتفرسا میکند و اگر چونان برخی ادیان اصرار داشته باشیم که قرارداد ازدواج تا ابد پابرجا بماند سرچشمه مشکلات زیادی خواهد شد. از این رو دین مبین اسلام با اصل طلاق موافق است اما با تمام قدرت تلاش نموده که طلاق به حداقل ممکن کاهش یابد و تا آنجا که راهی برای ادامه زندگی مشترک است کسی سراغ طلاق نرود به همین دلیل در روایات اسلامی طلاق شدیدا مذمت گردیده و ناخوشایندترین حلالها نام گرفته است. از رسول گرامی اسلام (ص) روایت شده «هیچ کاری نزد خداوند منفورتر از این نیست که اساس خانه ای در اسلام با جدائی و طلاق ویران شود» و در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم در بین حلالهای خداوند هیچ چیز در پیشگاه او ناخوشایندتر از طلاق نیست.
طلاق به هر دلیل درست یا نادرست پیامدهایی دارد هم برای فرد هم برای اجتماع. طلاق گرفتگان و فرزندان طلاق در بهترین حالت شاید ترحم محیط و پیرامون خود را دریافت کنند و زندگی بعد از طلاق به معنی یک زندگی آسیب دیده است که غالبا زنان و فرزندان بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد و دراکثر موارد اثرات روحی، روانی، اجتماعی و اقتصادی دراز مدتی را بر جمیع اعضاء خانواده و حتی اطرافیان خواهد گذاشت.
پس، جامعه اسلامی را چه شده است که متاسفانه هر روز برتعداد طلاقها در جامعه افزوده و از میزان ازدواجها کاسته میشود آیا هیچ به عمق فاجعه توجه کردهایم آیا میدانیم مفهوم اینکه در آمارهای رسمی گفته میشود در تهران از هر چهار ازدواج یکی منجر به طلاق میشود و در کل کشور از هر پنج و نیم ازدواج یکی منجر به طلاق میشود یعنی چه؟
آیا تا به حال به میزان تأثیر سوئی که هر طلاق برخانواده طرفین و فرزندان طلاق و زن و مرد مطلقه میگذارد توجه کردهایم؟ آیا به نقش بسیار مخرب طلاق بر فرهنگ و امنیت جامعه توجه داریم؟ آیا تا به حال به آمار ارائه شده از طرف نیروی انتظامی در رابطه با پروندههای تشکیل شده در مراکز انتظامی در رابطه با مردان و زنان و فرزندان بعد از طلاق نظری افکندهاید!؟
آیا میدانید در کدام گذرگاه زندگی به تابلوهای جاده زندگی توجه نکردهایم و راه را اشتباه رفتهایم و به جای اینکه به منزل آرامش و مهربانی و رحمت برسیم با طلاق به جدائی و نفرت نزدیک شدهایم!؟
(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون) روم /۲۱
کجایند قومی که اهل تفکرند و آیات و نشانه های الهی را میشناسند و خود و دیگران را از ضلالت و فاصله گرفتن از آرامش و مهربانی و رحمت باز می دارند کجایند شیعیان واقعی علی ابن ابیطالب (علیه السلام) که با درس گرفتن از سخنان گهربار و پرسوز و گداز علی در وصیت به حسنین( نامه ۴۷ نهج البلاغه) که می فراید: صلاحُ ذاتِ البین افضَلُ مِن عامه الصلاه و الصیام برخود فرض میدانند در اصلاح بین مردم مخصوصا زنان و مردانی که بدلیل عدم درک صحیح فلسفه زندگی دچار عدم تفاهم گردیدهاند کوشش نمایند و پاداشی بالاتر از حداقل یک سال نماز و روزه مستحبی را کسب نمایند.
چرا قرآن پژوهان و متولیان امور قرآنی و مراکز قرآنی دست به کار نمی شوند و همانگونه که درحفظ، ترجمه، تفسیر و قرائت قرآن درچند سال اخیرخوش درخشیدهاند درتبیین و معرفی صحیح و کاربردی آیات الهی که یکی از برجسته ترین آنها ازدواجی است که موجب آرامش و مهربانی و رحمت در فرد و جامعه میشود اقدامی عاجل و موثر داشته باشند. چقدر زیبا و خداپسندانه خواهد بود که در کنار فعالیتهای تئوری و نظری جامعه قرآنی کشور به عنوان یک ضرورت که بارها مورد تأکید رهبر فرزانه انقلاب هم قرارگرفته است در زمینه سبک زندگی اسلامی و پایین آوردن سن ازدواج و تقویت بنیانهای خانواده با طرح و برنامهای هماهنگ براساس مبانی دینی وارد صحنه شوند و از میزان آسیبهای وارده بر پیکره خانوادهها بکاهند.
برای دلسوزان و متعهدان به اسلام و انقلاب بر قامت سرفراز انقلاب اسلامی که با خون شهیدان نورافشانی شده است یک لکه سیاه هم قابل تحمل نیست و چه خوب است دلسوزان و متعهدان اسلام و انقلاب این هشدار از روی تعهد و دلسوزی را جدی گرفته وچارهای عاجل نمایند.
محمدجواد اسماعیلزاده مدیرعامل موسسه زلال نور
منبع: اتقان نیوز