شعر:
اِی که با تهمت و غیبت ، دلِ خود شاد کنی
روحِ گندیده ی خود را زِ غَم آزاد کنی
رسد آن روز که در شعله ی اعمال خودت
زِ سخن های نسنجیده ی خود یاد کنی
شأن نزول:
این قسمت از آیه«وَلا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً» درباره دو مردى نازل شده که از فرط گرسنگى از سلمان فارسى خواسته بودند که نزد رسول خدا(ص)برود و براى آنها طعامى بیاورد. سلمان نزد پیامبر آمد، پیامبر او را نزد اسامه بن زید که خزانهدار رسول خدا (ص) بود، فرستاد.سلمان نزدیک اسامه آمد. اسامه گفت: با کمال تأسف چیزى در خزانه موجود ندارد تا به او بدهد. سلمان مأیوسانه مراجعت کرد آنان از سلمان و اسامه به بدى یاد کردند و گفتند: اسامه مردى بخیل است و از سلمان هم بدگوئى نمودند تا این که نزد رسول(ص)آمدند.پیامبر فرمود: شما را چه خبر شده که من رنگ گوشت را در دهنهاى شما مى بینم. آنها گفتند: یا رسول الله، امروز دسترسى به گوشت پیدا نکردیم و گوشت نیافتیم تا بخوریم. پیامبر فرمود: پس چرا امروز با گوشت سلمان و اسامه تغذیه نمودید کنایه از این که چرا در غیاب آنها از آنان به غیبت کردن پرداختید.( تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار)
تفسیر:
یکی از مسائلی که متأسّفانه در بین مردم رواج بسیاری دارد، مسئله ی تجسّس در زندگی دیگران و غیبت کردن آنان است.”تجسّس”به معنى جستجوگرى است. غیبت آن است که انسان در غیاب شخصى چیزى بگوید که مردم از آن خبر نداشته باشند و اگر آن شخص بشنود، ناراحت شود.اسلام هم غیبت و هم تجسّس را به شدّت منع می نماید چرا که برای امنیّت روانی جامعه ارزش قائل بوده و به دیگران اجازه تجسّس در امورات شخصی زندگی افراد را نمی دهد به عبارتی تجسّس در زندگی دیگران خود مقدّمه ی بسیاری از گناهان و اختلافها و به تبع آن مشکلات اجتماعی خواهد بود. در روایات ما از این دو امر به شدّت نهی شده است . حال اگر خدای نکرده کسی این کار را در گذشته انجام داده باشد بایستی براى جبران، در صورتى که غیبت شونده زنده و در قید حیات است از او حلالیت بطلبد امّا اگر به او بگوید که من غیبت تو را کرده ام ناراحت می شود، به گفته بعضى مراجع تقلید، نباید به او گفت، بلکه باید بین خود و خداوند توبه کرد و اگر امکان دسترسى به شنوندگان غیبت است، به گونه اى با ذکر خیر و تکریم آن فرد، تحقیر گذشته را جبران کند؛ اما اگر غیبت شونده از دنیا رفته است، باید توبه کرده و از درگاه خداوند عذرخواهى کند که البته خداوند توبه پذیر و بخشنده است.وظیفه شنونده نیز گوش ندادن به غیبت است چرا که اگر شنونده گوش فرا ندهد و گوینده را منع کند دیگر گوینده غیبت نخواهد کرد.البتّه غیبت کردن در برخی از مواقع به جهت اهمّیّتی که دارد جایز شمرده شده است به عنوان مثال در مقام مشورت در کارهاى مهمّ همچون ازدواج و گزینش و مسؤولیّت دادن، براى ردّ سخن و عقیده ى باطل اشخاصى که داراى اعتقادات باطل هستند؛جهت جلوگیری از به انحراف کشیده شدن مردم؛ براى گواهى دادن نزد قاضى، براى اظهار مظلومیّت و بیان کردن ظلم ظالم، در مورد کسى که بدون حیا و آشکارا گناه می کند، براى رد ادعاهاى پوچ مثل کسى که می گوید: من مجتهدم، دکترم، سیّدم، و ما می دانیم که او اهل این صفات نیست(قرائتی، تفسیر نور، ج۹، ص ۱۹۲.) البتّه در این موارد نیز نباید بیش از حدّ لازم، فرد عیوب طرف مقابل را بگوید به عنوان مثال کسی که ادّعا دارد پزشک است تنها می بایست به ردّ کردن این ادّعا اکتفا کرد و به عنوان مثال اگر جایی ربا خورده است را نباید گفت چون به موضوع ارتباطی ندارد.
چرا قرآن، غیبتِ دیگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده است؟
۱- مُرده، روح ندارد تا از خود دفاع کند و شخصى هم که مورد غیبت قرار مى گیرد، حضور ندارد تا از خود دفاع کند.
۲- غیبت، ریختن آبرو است و آبرو که رفت، قابل جبران نیست. همانگونه که گوشت مرده، اگر کنده شود، قابل جبران نیست.اگر مالى گم شود، قابل جبران است امّا آبرو که رفت، دیگر جبرانش شبیه محال است و تفاوتى هم نمیکند که به قصد جدّى باشد یا از روى شوخى و مزاح، زیرا در هر دو صورت، آبروى طرف می ریزد.
۳- گوشت به تدریج رشد می کند ولى یکباره خورده میشود، آبرو هم به تدریج پیدا میشود ولى غیبت کننده یک مرتبه آن را می ریزد.انسان سالها زحمت کشیده تا وجهه و آبرویى کسب کرده است و شما با غیبت کردن، نتیجه زحمات او را نابود میکنید.
حدیث:
۱-امام صادق (ع): کسى که بمیرد در حالى که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسى است که وارد بهشت می شود و کسى که بمیرد در حالى که اصرار بر آن داشته باشد اوّلین کسى است که وارد دوزخ می گردد.(إرشاد القلوب إلى الصواب، ج۱، ص۱۸۹)
۲-پیامبر(ص): هر کس زن یا مردى را غیبت کند، تا چهل شبانه روز نماز و روزهاش پذیرفته نمی شود جز آنکه غیبت شونده برای او طلب استغفار کند.( بحارالانوار،ج۷۲، ص۲۵۸)
۳-پیامبر(ص): در قیامت هنگامى که نامه ى اعمال انسان به دست او داده می شود، عدّهاى می گویند: چرا کارهاى خوب ما در آن ثبت نشده است؟ به آنها گفته می شود: خداوند، نه چیزى را کم و نه چیزى را فراموش می کند، بلکه کارهاى خوب شما به خاطر غیبتى که کرده اید از بین رفته است. در مقابل افراد دیگرى، کارهاى نیک فراوانى در نامه ى عمل خود می بینند و گمان می کنند که این پرونده از آنان نیست، به آنها می گویند: به واسطه ى غیبت شدن، نیکی هاى کسى که شما را غیبت کرده، براى شما ثبت شده است.(بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۵۹)
۴-پیامبر(ص): یک درهم که بواسطه ربا به کسی برسد، گناه آن از هفتاد زنا با محارم بزرگتر است و بزرگتر از آن، معامله با آبروى مسلمان است.(إرشاد القلوب إلى الصواب، ج۱، ص۱۱۷)
۵-پیامبر (ص): هر کس غیبتى را بشنود و آن را رد کند، خداوند هزار باب شر را در دنیا و آخرت بر او می بندد، ولى اگر ساکت بود و گوش داد، گناه گوینده نیز براى او ثبت می شود. و اگر بتواند غیبت شونده را یارى کند، ولى یارى نکند، در دو دنیا خوار و ذلیل می شود.(وسائل، ج ۸، ص ۶۰۶.)
۶-در روایات، نام غیبت کننده در کنار کسى آمده که دائماً شراب مىخورد.«تحرم الجنه على المغتاب و مدمن الخمر»کسى که غیبت مىکند و شراب مىنوشد، از بهشت محروم است.(بحار، ج ۷۲، ص ۲۶۰)
۷-پیامبر (ص)فرمودند: هرکس غیبت مسلمانی را کند روزهاش بیفایده و وضویش بیاثر شود و روز قیامت در حالی وارد صحرایمحشر می شود که از دهانش بویی بدتر از مردار پراکنده گردد و اهلمحشر از آنبو آزردهخاطر گردند.(همان،ج۷۳ص۳۳۴)
۸- رسولخدا (ص) فرمود: «غیبت از زنا سختتر است»عرضشد: «ای رسولخدا (ص)! چرا چنین است»؟ فرمود: «چون زناکار توبه میکند و خداوند توبهاش را میپذیرد؛ ولی غیبتکننده توبه میکند امّا خداوند توبهاش را نمیپذیرد تا اینکه غیبتشونده او را حلال نماید»(الإختصاص، ص۲۲۶)
داستان:
۱-حضرت آیت الله فاضل لنکرانی میفرمودند: همسر محترمه امام نقل کرده اند که من ۶۲ سال با امام بزرگوار زندگی کردم و در این ۶۲ سال یک غیبت از این مرد نشنیدم. خیلی این مطلب معجزه گونه است. حتّی تا این درجه که ایشان فرموده بودند که ما یک کارگری داشتیم که خیلی کاری نبود لذا آن را تبدیل به یک کارگر بهتری کردیم. بعد از چند روز من خدمت امام گفتم: این خیلی کارگر خوبی است. امام فرمودند: «اگر با این جمله می خواهی به من بفهمانی که قبلی خوب نبود، این یک غیبت است و من حاضر نیستم بشنوم».(پا به پای آفتاب، ج۴، ص۷۲)
۲-سر صحبت با مهمانم باز شد. از هر دری و از هر کسی حرف به میان آمد. علی از جایش بلند شد و بیرون رفت. اوّلش متوجه نشدم چرا؟ ولی کمی که گذشت و او بر نگشت، دلواپس شدم. به حیاط رفتم و صدایش کردم: «اون بالا چه کار می کنی؟» گفت: میدونین پشت سر این و اون حرف زدن گناهه؟ به این راحتی نشستین چای می خورین و غیبت می کنین! گفتم: ما که حرف بدی نزدیم. این حرفها رو جلو روی طرف هم میگیم! گفت: میدونین اگه او بشنوه پشت سرش حرف زدین ناراحت میشه؟ اوقاتم تلخ شد و گفتم: حالا چهار دفعه پایگاه رفتی و اومدی شدی ملّا ؟ من رو نصیحت میکنی؟ بیا پایین!گفت: من نمیام. به شما هم توصیه میکنم که جلسه رو تعطیل کنین. حیفه که عمرتون رو هدر بدین و آتش بخرین!(خاطرات شهید علی ادهم، فرهنگ نامه ی شهدای سمنان، ج۱، ص۳۷۹)
پوستر:
صوت: