درود خدا بر او فرمود: «در شگفتم از بخیل: به سوى فقرى مى شتابد که از آن مى گریزد، و سرمایهاى را از دست مىدهد که براى آن تلاش مى کند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مى کند امّا در آخرت چون سرمایه داران محاکمه مى شود»
انسان روز قیامت هیچ کاری از دستش بر نمی آید بلکه نیازمند رحمت الهی خواهد بود، لذا اگر سرمایه ای برای آخرت ذخیره کرده باشد، روز قیامت نفعی به حال او خواهد داشت و رحمت الهی نیز شامل او خواهد شد؛ اما کسی که بخل ورزید و اموال خود را در دنیا رها کرده و به جایگاه ابدی سفر کرد، هیچ سرمایه ای در آنجا نخواهد داشت؛ چنین شخصی در دنیا بخل ورزیده، ثروت و دارایی خود را نگه داشته و در زندگی خود هزینه نکرده است لذا مانند تهیدستان زندگی می کند اما در روز قیامت از سرمایه و اموالی که به دست آورده بود اما شاید برای خودش نیز هزینه نکرده است، سوال و بازخواست می شود.
«و در شگفتم از متکبّرى که دیروز نطفه اى بى ارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود»
انسانی که جسم او از یک قطره آب گندیده و بدبو نشأت می گیرد و پس از مرگ نیز به صورت جسدی بدبو در می آید چرا این قدر متکبرانه زندگی می کند و خودش را بزرگتر از دیگران می پندارد و چرا همیشه به فکر خود برتر بینی است؟
«و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیدهها را مىنگرد و در وجود خدا تردید دارد!»
شاعر می گوید برگ درختان سبز در نظر هوشیار، هر ورقش دفتریست، معرفت کردگار؛ انسان اگر با دیده باز به موجودات اطراف خود و پدیده های عالم نگاه کند، در می یابد که یک وجود و یک قدرتی وجود دارد که به این اشیاء و پدیده ها نظم و توان بخشیده است.
«و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است»
وقتی ما می بینیم روزانه هزاران نفر در اطراف و اکناف جهان نفسشان قطع شده و از این دنیا رخت برمی بندند آیا فکر این نمی کنیم که این مرگ یک روز هم به سراغ ما خواهد آمد و ما نیز باید طعم آن را بچشیم؟
«و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى کند در حالى که پیدایش آغازین را مى نگرد»
وقتی که بهار می شود درختانی که ماه ها هیچ برگی نداشته اند دوباره سبز می شوند و دانه های زیر زمین که یک دانه کوچکی هستند و هیچ گونه قدرت و اختیاری از خود ندارند سر از زمین بیرون آورده و جوانه زده و تبدیل به درخت یا گیاهی سرسبز می شوند؛ و نوزادانی که روزانه بلکه در هر لحظه، در بیمارستانها و زایشگاههای سراسر جهان متولد می شوند همه این پیدایش ها نشانگر این است که آغازی دوباره نیز وجود دارد.
«و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنى، را آباد مى کند امّا جایگاه همیشگى را از یاد برده است.»
دنیا محل عبور کردن است و کسی در این دنیا باقی نخواهد ماند بلکه همه انسانها روزی طعمه مرگ قرار خواهند گرفت لذا این خانه و کاشانه ای که ما در این دنیا می سازیم روزی باید آن را رها کرده و به خانه ای نقل مکان و کوچ کنیم که همیشه در آنجا باقی خواهیم ماند؛ لذا باید به فکر آباد کردن آن خانه ابدی باشیم که تا خداوند خدایی می کند در آن خواهیم ماند و به فکر زینت دادن خانه این دنیا که چند صباحی بیشتر در آن نخواهیم ماند، نباشیم.