در فضای مجازی هر از چند گاهی جستجویی در مورد بحران سوریه دارم. گاهی اوقات تصاویری از صحنه جنگ این کشور در فضای مجازی به نمایش در می آید که جای بسی تامل دارد. به عقیده برخی کارشناسان همیشه دیدن حاشیه ها اطلاعات مفید و واقعی تری به بیننده می دهد. به همین خاطر سعی برآن است تا در موضوع مورد بحث فعلی به بررسی حاشیه تصاویر جنگ داخلی سوریه را مورد بررسی قرار دهیم. نکته جالبی که در بیشتر تصاویر ناشی از خرابی های سوریه کنجکاوی ذهن را جلب می کند، دیش های ماهواره است که از میان خرابی های ناشی از جنگ داخلی نمایان است.
شاید اینجا نیاز به توقف و تفکر باشد. بله، بشار اسد باید از سال های دورتر تهاجم فرهنگی را جدی تر می گرفت. به جرات می توان گفت اسد تهاجم فرهنگی را جدی نگرفت به شبیخون فرهنگی هم وقعی ننهاد و اکنون با تهاجم نظامی روبروست.
تهاجمی که قاعده بازی را در جهان اسلام به هم زده است. اولین نتیجه آن بروز اختلاف در داخل این کشور و منحرف شدن اعتراضات اولیه مردمی به نزاع بین ادیان و مذاهب است.
مورد دیگر که به شعله ور شدن آتش در سوریه منتهی می شود اختلاف بین کشورهای مسلمان بوده است. اختلافی که بین مسلمانان، دو اردوگاه را به وجود آورده است تا جایی که برخی از کشورهای به اصطلاح کسلمان منطقه علاوه بر ارسال تسلیحات و پول به معارضین داخلی سوریه در خط مقدم تزانزیت تروریست به این کشور فعال می باشند.
نتیجه این است که آرمان فلسطین را به بوته فراموشی سپرده است و اسرائیل مانند شکارچی در کمین نشسته است به امید تکه تکه شدن سرزمین های خاورمیانه و شام.
شاید اگر اسد در رسانه ملی فرهنگ بومی و اسلامی خود را تقویت می کرد و مسائل فرهنگی را جدی تر می گرفت اکنون وضعیت در این کشور و جهان اسلام به گونه ای دیگر می بود.
به نظر برخی کارشناسان، جنگی که اکنون در سوریه جاری است نتیجه سال ها بی تدبیری فرهنگی از سوی مسئولان این کشور و تهاجم فرهنگی از سوی غرب بوده است.
در حوزه فرهنگ حتی کشورهای اروپایی بارها تحقیقاتی در مورد آمریکایی شدن زندگی در کشورهای حوزه یورو داشته و برخی از اندیشمندان معتقدند یکی از مهمترین نتایج جهانی شدن آمریکایی شدن خواهد بود. با وجود آن که کشورهای دو سوی آتلانتیک از نظر فرهنگی بسیار به هم نزدیک و حتی وابسته می باشند باز هم شاهد کنکاش اندیشمندان اروپایی و اعلام نگرانی برخی از آنها از امریکایی شدن فرهنگ ها می باشیم. البته باید اعتراف کرد که بیان آثار ماهواره از حوصله این یادداشت خارج است و هدف صرفا یادآوری اثرات مخرب این غول فرهنگی به مردم و مسولان می باشد.
نگاهی به وضعیت دیش های ماهواره در ایران
اما اگر امروز نگاهی به پشت بام خانه های تهران یا دیگر شهرهای کشور بیندازیم با انبوهی از دیش های ماهواره مواجه خواهیم شد و ممکن است این سوال در ذهن شما خطور کند که مگه ماهواره آزاد شده؟ اگه آزاد نشده پس این همه دیش در پشت بام ها خبر از چه می دهد؟ حتماً میدانید استفاده شخصی (خانگی) از ماهواره طبق فتوای اکثر مراجع تقلید جایز نیست و حرام است و طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی استفاده از ماهواره در کشور ممنوع و غیر قانونی است.
تا زمانی که میان برنامه های ماهواره ای و برنامه های شبکه های صداوسیما شکافی قابل توجه ( از نظر کیفیت و کمیت و تنوع و…) وجود دارد، نیاز و تقاضا برای ماهواره وجود خواهد داشت
متاسفانه تعداد تحقیقات در مورد ماهواره در کشورمان کم است می بایست مراکز پژوهشی تاسیس و تاثیرات ماهواره برزندگی روزمره مردم مورد بررسی قرار گیرد.
شاید می بایست این واقعیت تلخ را بپذیریم که به رغم ممنوعیت استفاده از ماهواره در کشورمان این آنتن ها به یک رسانه اثرگذار فرهنگی در جامعه ما تبدیل شده است. این ابر رسانه فرهنگی به دلیل جذابیت و ارزانی آن، روز به روز در حال گسترش است. ماهواره این رسانه جادویی در حال بسط فرهنگی است که غرب آن را متعلق به خود می داند و خرسند است که این فرهنگ در کشورهای دیگر رواج پیدا کند چرا که رفاه اقتصادی، ارتباط های نامشروع، گسترش خانه های مجردی، رایج شدن آرایش بین مردان، شادی های مفرط، تبلیغات لوازم آرایشی، مد گرایی و ترویج مصرف گرایی و…. مواردی هستند که برخی مستقیم و برخی غیرمستقیم و ناخودآگاه در ذهن مخاطبان این رسانه رسوخ می کند. بحران از آنجا تلخ تر است که برخی از بینندگان دچار خودباختگی فرهنگی می شوند و مدینه فاضله را فرسنگ ها دورتر از خاک خود می بینند.
متأسفانه علی رغم آن که بسیاری از خانواده ها به مخرب بودن و تأثیرات منفی ماهواره آگاه و معترفند اما باز هم شاهد گسترش روزافزون آن در جامعه می باشیم؛ شاید سرپرست خانوارها و بزرگترها متوجه این نیستند که اثرات مخرب این معضل به مرور زمان – چه در نسل فعلی و چه در نسل های بعدی – پدیدار خواهد شد. البته اگر بتوانیم با مدیریت فرهنگی فرصت هایی را که در ماهواره وجود دارد شناسایی و استفاده مطلوب نماییم و با رصد تهدیدها به مقابله با آن بپردازیم و به جای الگوپذیری از غرب، الگو دهی اسلامی را سرلوحه کار قرار دهیم مضرات این غول فرهنگی را کاسته ایم.
مسئولان فرهنگی کشور می بایست نقشه راهی را برای فرهنگ و تمدن بومی و اسلامی خود ترسیم کنند تا شاهد گسترش روزافزون سبک زندگی اسلامی در جامعه خود باشیم. آسیب شناسی فرهنگی، تولید دانش، فکر و محتوا و … برای رسانه ها خودی می تواند از نشستن مخاطب به پای شبکههای تلویزیونی بیگانه جلوگیری کند و این یکی از راههایی است که تا حدودی از فرهنگ بومیمان حراست خواهد کرد.
فرهنگ عاشورایی ما از بزرگترین سپرهای فرهنگی نسل جدید ما در برابر تهاجم دشمنان است و این فرهنگ بیشترین ظرفیت را برای حفظ حراست نسل جدید خواهد داشت. توجه ویژه به این فرهنگ الحمدلله در حال گسترش است. فرهنگی که ریشه در باورهای مردم و جامعه داشته و دارد.
نکته جالب اینکه با مراجعه به صفحه نیازمندیهای برخی روزنامه ها با تبلیغی روبرو میشوید که با قوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران کاملاً مخالف است. برای دیدن خبر این اینجا کلیک کنید.
در ایران نیز مسئولین باید نصایح رهبر فرزانه را در امور فرهنگی جدی تر دنبال کنند و برنامه ریزی کلان تری برای فرهنگ داشته باشند. بارها شاهد پخش برنامه هایی از صدا و سیما هستیم که بیشتر ضد فرهنگ است تا فرهنگ؛ نکته این است که صدا و سیما چه مقدار گسترش فرهنگ قرآنی را سرلوحه کارهای خود قرار داده است و چند درصد از سهمی که به بازیکنان فوتبال و ورزشکاران اختصاص می دهد را به حافظان و خادمان و قاریان قرآن اختصاص داده می دهد؟ فعالان قرآنی کشور چند بار در برنامه های زنده صدا و سیما در مورد دغدغه های قرآنی به گفتگو نشسته اند؟ مگر حدیث شریف نبوی نمی فرماید: «هرگاه فتنهها همچون پاره های شب تار بر شما فرود آمد، به سراغ قرآن بروید.»
و در نهایت شاید به دلیل اینکه ماهواره یک پدیده فرهنگی است شیوه مقابله با آن نیز از راههای فرهنگی معقول تر به نظر آید تا برخورد فیزیکی و نظامی.
مهدی شهسوار