پایان انتظار
47 سال از عمر شریف امام رضا علیه السلام میگذشت، ولی هنوز آن حضرت صاحب فرزند نشده بود. این موضوع برای شیعیان و دوستداران اهلبیت نگران کننده بود؛ زیرا همگان میدانستند که براساس روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام ، امام نهم فرزند امام رضاست. به همین دلیل مشتاقانه در انتظار بودند تا خدای متعال پسری به ایشان عنایت بفرماید. گاهی بعضی از دوستان، از حضرت پرسشهایی در مورد امام بعدی میکردند. امام رضا علیه السلام آنان را دلداری میداد و میفرمود: «خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام روزهای انتظار به پایان رسید، گلشن رضوی به بوی خوش گل محمدی معطر شد و امام جواد علیه السلام در دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.
فرزندان
امام جواد علیه السلام فرزندانی داشت که نزد حضرت بزرگ شده و به مقامات بالایی از علم و عرفان رسیدند. یکی از فرزندان حضرت، امام دهم حضرت هادی علیه السلام است که پس از پدر، امامت امت اسلامی را به عهده گرفت. موسی مبرقع فرزند دیگر امام جواد علیه السلام است. او در مدینه متولد شد و پس از شهادت پدر بزرگوارش به کوفه مسافرت نمود و در آنجا مسکن گزید. بعد از مدتی کوفه را به مقصد شهر قم ترک کرد و در سال ۲۵۶ ق وارد قم شد و در سال ۲۹۶ق در آن شهر رحلت کرد و همان جا دفن شد. یکی دیگر از فرزندان امام جواد علیه السلام حکیمه است. امام هادی علیه السلام ، نرجس خاتون مادر امام زمان را به ایشان سپرد تا احکام و معارف اسلامی را به او بیاموزد.حکیمه در شب تولد وجود مقدس امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در کنار نرجس خاتون بود و از او مراقبت مینمود. حکیمه بعد از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ، مقام سفارت امام زمان علیه السلام را به عهده داشت و عرایض و نامه های مردم را به امام میرساند.
زیارت امام
روز چهارشنبه به چهار تن از امامان معصوم، از جمله امام جواد علیه السلام تعلق دارد. امام عسکری علیه السلام در فضیلت زیارت امام جواد علیه السلام میفرماید: «برای زیارت کنندگان جدّم امام جواد علیه السلام ، ثواب بزرگی از طرف خداوند است». وجود مقدس امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در شبهای جمعه به زیارت جدّ بزرگوارش مشرف میشود. در قسمتی از زیارتنامه امام جواد علیه السلام آمده است: «سلام بر تو ای نور خدا در تاریکی های زمین، سلام بر تو ای ستون دین، شهادت میدهم کسی که پیرو تو شد، در راه حق و هدایت گام نهاده وهر کس تو را انکار کرده و با تو دشمنی کند، گمراه شده است».
ازدواج
هنگامی که مأمون خلیفه عباسی شهر طوس را ترک کرد و بغداد را مرکز حکومت خود قرار داد، در نامهای به امام جواد علیه السلام ، حضرت را بدان جا فرا خوانْد. با توجه به این که این دعوت نیز مانند دعوت امام رضا علیه السلام به شهر طوس، دعوتی ظاهری و در واقع سفری اجباری بود، امام جواد علیه السلام به ناچار به شهر بغداد رفت. مأمون، آن حضرت را به کاخ خود دعوت نمود و پیشنهاد کرد با دخترش ام الفضل ازدواج کند. امام در مقابل این پیشنهاد سکوت نمود. مأمون این سکوت را علامت رضایت شمرد و حضرت با ام الفضل ازدواج کرد. ازدواج امام جواد علیه السلام با ام الفضل کاملاً سیاسی بود و مأمون با این کار، اهدافی را دنبال میکرد که کنترل همیشگی امام، جلوگیری از قیام علویان و مشروع جلوه دادن فضای فاسد دربارو لطمه بر قداست آن حضرت، از آن شمارند.
شاگردان
یکی از ابعاد بزرگ زندگی امامان معصوم علیهم السلام بُعد فرهنگی آنان است. هر کدام از پیشوایان ما، در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته و شاگردانی را در مکتب خویش تربیت میکردند و علوم و دانش های خود را به دست آنان در جامعه منتشر میساختند. البته شرایط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبود و از دوره امام جواد علیه السلام به بعد، به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار، فعالیت آن بزرگواران بسیار محدود بود و از این نظر، تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان ائمه دیگر کاهش چشمگیری یافته بود. ولی با تمامی این مشکلات، امام جواد علیه السلام از تمام فرصت هایی که به دست می آمد استفاده میکرد و بر جهاد علمی و تربیت شاگردان و اصحاب شایسته اهتمام میورزید.
سفیران هدایت
با توجه به ایجاد محدودیت از طرف خلفای عباسی و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف، امام جواد علیه السلام از راه برگزیدن وکیل و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ میکرد. امام جواد علیه السلام کارگزارانی را به سراسر قلمرو حکومت خلیفه عباسی میفرستاد و با فعالیت گسترده آنان، از تجزیه نیروهای مؤمن و شیعیان جلوگیری مینمود. کارگزاران امام در بسیاری از مناطق حکومت اسلامی مانند اهواز، همدان، سیستان، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم پخش شده بودند و اهداف و آرمان های امام را پیاده کرده، از انحراف فکری دوستداران اهل بیت جلوگیری میکردند. امام جواد علیه السلام به هواداران خود اجازه داده بود تا به درون دستگاه حکومت عباسی نفوذ کرده و مناصب حساس را در دست بگیرند. علی بن مهزیار اهوازی در شهر اهواز، ابراهیم بن محمد همدانی در شهر همدان و خیران الخادم از جمله کارگزاران مهم حضرت به شمار میآمدند.
نامه ها
پراکنده بودن شیعیان و دسترسی نداشتن آنان به امام جواد علیه السلام ، باعث شد تا دوستداران اهل بیت به شیوه نامه نگاری روآورده و مشکلات و مسایل خود را از این راه حل کنند. هم اکنون حدود ۱۵۷ نامه از حضرت جواد علیه السلام به یادگار مانده است که بیشتر آنها را مسایل شرعی و احکام فقهی تشکیل میدهد. افزون بر اینها، امام جواد علیه السلام نامه هایی به بعضی از افراد و شهرها فرستاده که میتوان به نامه امام به ابراهیم بن محمد همدانی و مردم شهر همدان اشاره کرد. امام جواد علیه السلام در پاسخ نامه ابراهیم بن محمد همدانی که سِمَت وکالت حضرت را برعهده داشت، نوشت: «وجوه ارسالی رسید، خدا از تو قبول فرموده و از شیعیان ما راضی باشد و آنان را در دنیا و آخرت در کنار ما قرار دهد». امام در ادامه این نامه مینویسد: «سفارش شما را به نضر بن محمد همدانی کرده و موقعیت تو را در نزد خود به اطلاع او رساندم. به دوستان خود در همدان نامه ای نوشته و به آنان تاکید کرده ام که از تو پیروی کنند؛ زیرا من، جز تو وکیلی در آن ناحیه ندارم».
مقام علمی
مأمون خلیفه عباسی مقام و منزلت امام جواد علیه السلام را میشناخت و به حقانیت حضرت آگاهی داشت. او میدانست که امامان معصوم علیهم السلام ، رشته محکم الهی و حجت خدا بر مردم هستند و به فضل، دانایی، پارسایی و کرامت آنان آگاه بود. با این حال، برای خاموش کردن نور الهی و نابود کردن آثار و نشانه های آن از هیچ کوششی دریغ نمیورزید. مأمون وقتی کمی سن امام جواد علیه السلام رامشاهده نمود، دست به تجربه ای کوچک زد. عباسیان نیز او را برای کوبیدن شخصیت حضرت تحریک میکردند. مأمون دستور داد تمام عالمان و بزرگان شهر با امام جواد علیه السلام مناظره کنند. البته امام علیه السلام هم با پاسخ های علمی و منطقی، آنان را قانع ساخت و نقشه شوم مأمون را نقش بر آب کرد. امام جواد علیه السلام در دوران حیات کوتاه خود، مناظره های زیادی با بزرگان و عالمان شهرهای مختلف انجام داد و در تمام آن جلسات، پیروزمندانه از مناظره بیرون رفت.
امام از زبان خود
پس از شهادت جانسوز امام رضا علیه السلام در شهر طوس، امام جواد علیه السلام در شهر مدینه در مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر شد و برای مردم سخنرانی کرد. در آن هنگام، امام جواد علیه السلام در سنین کودکی بود. ایشان در ابتدای سخنرانی بعد از حمد و ستایش خداوند متعال به معرفی خود پرداخت و فرمود: «من محمد بن علی الرضا هستم. من به انساب و نسل های مردم در صلب پدرانشان آگاهم. من به ظاهر و باطن شما و به مسیری که در پیش دارید واقفم و بهتر از خود شما میدانم. علمی که خداوند به من عنایت کرده، مربوط به قبل از خلقت همه خلایق است و این علم، بعد از نابودی آسمانها و زمین نیز باقی خواهد ماند. اگر اهل باطل و دولتمردان گمراه و اهل شک و تردید گرفتار سرکشی و حیرت نمیشدند، سخنانی بیان میکردم که اولین و آخرین شما را به شگفتی بکشاند».
پدر به فدایت
محمد بن عیسی بن زیاد میگوید: هنگامی که امام رضا علیه السلام در طوس بود، در دفتر کار ابوعباده نشسته بودم. او و دو خدمتکارش، از روی نامه ای رونوشت میکردند. حس کنجکاوی مرا تحریک کرد و از کارشان پرسیدم. ابوعباده اندکی خاموش شد و گفت: از نامه ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام رونوشتی برمیداریم. با اشتیاق پرسیدم: امام نامه را به چه کسی نوشته است؟. گفت به فرزندش ابوجعفر محمد الجواد علیه السلام . از ایشان تقاضا کردم تا اجازه دهند نامه حضرت را زیارت کنم. امام در نامه کوتاهی به فرزندش امام جواد علیه السلام چنین نوشته بود: «به نام خداوند بخشنده و مهربان. خداوند تو را زنده بدارد و از شر دشمنان محافظت نماید. پسرم! پدرت به فدای تو باد. من در حیات خود ثروت و دارای یام را در اختیار تو گذاشته ام تا به وسیله آن، اقوام و بستگان خود را از فقر برهانی و اقوام جدت موسی بن جعفر علیه السلام را خشنود سازی».
تجلیل پدر
امام رضا علیه السلام پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام به فرزند عزیزش افتخار میکرد و همواره او را مورد لطف و عنایت خود قرار میداد. حضرت، از امام جواد علیه السلام با احترام فراوان یاد میکرد و به شایستگی تجلیل مینمود. هر گاه امام به فرزندش نامه مینوشت میفرمود: من به ابوجعفر نامه نوشتم، و هر زمانی که از امام جواد علیه السلام به امام رضا علیه السلام در شهر طوس نامه ای میرسید، دوستان و شیعیان را از این امر با خبر میکرد و میفرمود: ابوجعفر برایم نامه ای نوشته است. امام رضا علیه السلام برای بزرگداشت و احترام وی، همواره از کنیه امام جواد علیه السلام استفاده مینمود که نشان احترام به آن حضرت است.
مسافر
امام جواد علیه السلام درشهر مقدس مدینه منزل گزیده بود و از آنجا امت اسلامی را رهبری میکرد. آن حضرت بارها به شهرهای مختلف اسلامی مسافرت کرد. البته بیشتر مسافرتهای امام، به شهر مقدس مکه بود که برای انجام مناسک حج صورت میگرفت. در یکی از مسافرتها، ایشان به همراه پدر بزرگوار خود به زیارت خانه خدا مشرف شد. پس از شهادت امام رضا علیه السلام ، نخستین مسافرت اجباری حضرت، به دستور مأمون خلیفه عباسی به شهر بغداد بود که بعد از مدتی اقامت در آنجا، دوباره به مدینه بازگشت. امام جواد علیه السلام برای بار دوم از سوی معتصم عباسی به بغداد فراخوانده شد. ایشان در سال ۲۲۰ق وارد بغداد شد و تا آخرین لحظات عمر شریفش و به مدت یازده ماه در آنجا اقامت داشت.
سرزمین عشق
با ورود امام رضا علیه السلام به خاک ایران و ارتباط مردم مسلمان با حضرت، ایران به کانون بزرگ عشق و ارادت و محبت به اهلبیت پیامبر تبدیل شد. شهرهای مذهبی قم و ری از مراکز مهم شیعه شمرده میشد که در دوران امام جواد علیه السلام نیز، شیعیان این دیار با حضرت در ارتباط بودند. احمد بن محمد بن عیسی که از وی به عنوان شیخ القمیین یاد شده، از یاران امام جواد علیه السلام بود که محضر نورانی امام عسکری علیه السلام را نیز درک کرده است. شیعیان ایران افزون بر ارتباط از راه وکلای حضرت، در ایام حج در مدینه با امام دیدار میکردند و خمس اموال خود را به خدمت امام میفرستادند. حضرت جواد علیه السلام دربیشتر شهرهای ایران وکیل و نماینده داشت.
بدرقه
مأمون عباسی بسیار مایل بود امام جواد علیه السلام در شهر بغداد بماند تا بدین وسیله، حضرت و شیعیانش تحت نظر باشند و او نیز به نظام سلطه وظالم خود مشروعیت بخشد. ولی امام جواد علیه السلام نان جوین و نمک خشن را در حرم حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم ، از امکانات و زندگی اشرافی بهتر میدانست. بدین دلیل، امام آماده بازگشت به مدینه شد. وقتی آن حضرت میخواست بغداد را ترک کند، گروهی از مردم آن شهر، حضرت را تا دروازه کوفه بدرقه شکوهمندی کردند و سپس امام علیه السلام ، آنجا را به مقصد مدینه ترک کرد.
نمونه هایی از سیره امام جواد علیه السلام
عیادت
امام جواد علیه السلام ، وقتی خبر بیماری کسی را میشنید، به عیادتش میشتافت و از او دلجویی میکرد. روزی امام جواد علیه السلام به عیادت یکی از یاران خود رفت. وقتی در بالین او نشست، متوجه شد بیمار گریه میکند. حضرت فرمود: «ای بنده خدا! آیا از مرگ میترسی؟ اگر چرک و کثافات تو را فرا گرفته و موجب ناراحتی شود و جراحات و زخمهای پوستی در بدن به وجود آید و بدانی که شستشوی در حمام، همه ناراحتی ها وامراض را از بین میبرد، آیا دوست داری وارد حمام شده و بدنت را بشویی و از زخمها و آلودگی ها پاک شوی؟» بیمار مقداری آرام شد و رو به امام کرد و گفت: البته که دوست دارم. امام فرمودند: «مرگ برای مؤمن همانند حمامی است که انسان را از تمام رنجها و سختیها رهانیده و به سوی شادکامی میبرد». بیمار از کلام امام آرام گرفت و عافیت و نشاط پیدا کرده، نگرانیاش از بین رفت.
پرهیز از تجمل
غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند تنگدستان جامعه غذا میخورد و با دیگران هم غذا میشد. امام جواد علیه السلام از این که در کاخهای عباسیان به آسودگی و در رفاه زندگی کند و امور دینی شیعیان را به فراموشی بسپارد، راضی نبود و اگر شرایطی برای ترک اقامت در بغداد فراهم میشد، آن شهر را ترک میکرد. یکی از یاران امام میگوید: در بغداد بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و زندگی او را مشاهده نمودم. با خود گفتم: حال که امام به این زندگی مرفه رسیده، هرگز به مدینه باز نمیگردد. امام لحظه ای سر به زیر افکند و آنگاه سر برداشت. دیدم رنگ چهره امام از اندوه زرد شده است. حضرت رو به من کرد و فرمود: ای حسین! نان جوین و نمک نیمکوب در حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله بهتر از اینهاست. به همین دلیل امام در بغداد نماند و به همراه همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و تا سال ۲۲۰ در مدینه بود.
هدیه دادن
هدیه دادن از آداب و رسوم زیبایی است که در اسلام نیز به آن سفارش شده و باعث ایجاد دوستی و از بین رفتن کینه وکدورت میشود. امامان معصوم نیز برای خشنود کردن دیگران، به آنان هدیه میدادند. هنگامی که امام جواد علیه السلام از مدینه عازم عراق شد، خانواده خود را مورد لطف و مهربانی قرار داد. حضرت فرزند عزیزش امام هادی علیه السلام را روی زانوهای خود نشاند و فرمود: فرزندم! چه چیزی دوست داری تا از عراق برایت هدیه بیاورم؟. امام هادی علیه السلام فرمودند: دوست دارم برایم شمشیری برّان بیاوری. حضرت فرزند دیگرش موسی مبرقع را نیز مورد خطاب قرار داد و فرمود: تو چه میخواهی تا هنگام برگشتن برایت هدیه بیاورم. او جواب داد من دوست دارم برایم اسبی بیاوری.
نهی از منکر
در مجلس مأمون عباسی، شخصی آوازخوان و تارزن به نام «مُخارق» بود که ریش بلندی داشت. مأمون عباسی از اوخواست تا کاری کند امام جواد علیه السلام از حالت معنوی بیرون آمده، قلب او به امور دنیا سرگرم شود. مخارق در مقابل امام جواد علیه السلام نشست و شروع به آواز خوانی کرد. اهل مجلس اطراف او را گرفتند، ولی امام نهم توجهی نکرد. وقتی حضرت مشاهده نمود که آوازخوان از کار زشت خود دست برنمیدارد، فریادی کشید و فرمود: ای ریش بلند! از خدا بترس. مخارق از فریاد امام چنان وحشت زده شد که ساز و تار از دستش افتاد، دستش فلج شد و تا آخر عمر هم بهبودی نیافت. مأمون او را طلبید و ماجرا را پرسید. او گفت: هنگامی که امام جواد علیه السلام بر سرم فریاد کشید، آن چنان وحشت زده شدم که هنوز هم ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته است.
بخشش
بخشش در راه خدا، یکی از ویژگیهای بارز اهلبیت پیامبر صلی الله علیه وآله است و آنان برای جلب رضایت پروردگار، کمکهای فراوانی به نیازمندان میکردند. نهمین پیشوای مسلمین حضرت جواد علیه السلام نیز همانند اجداد بزرگوار خود به مستمندان کمک میکرد. برنامه عملی امام جواد علیه السلام براساس نامهای بود که از طرف پدر بزرگوارش امام رضا علیه السلام از خراسان برای ایشان فرستاده شده بود. امام رضا علیه السلام در این نامه به فرزند عزیزش نوشت: «من به خاطر حقی که بر تو دارم، از تو میخواهم که هرگاه تصمیم به خارج شدن از منزل داری، از درِ بزرگ داخل و خارج شوی. هنگامی که سوار مرکب خود میشوی، همراه خود طلا و نقره بردارو هر کس از تو درخواست کمک نمود، به او نیکی کن…».
تشنه معرفت
حضرت عبدالعظیم حسنی، از شاگردان برجسته امام جواد علیه السلام میگوید: به محضر مبارک امام جواد علیه السلام رسیدم و از حضرت درخواست حدیثی نمودم که از پدران بزرگوارش نقل شده باشد. حضرت فرمودند جد بزرگوارم امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «تا وقتی مردم با هم تفاوت داشته باشند، در خیر و سعادت هستند و وقتی یکسان شدند هلاک میشوند». گفتم: ای فرزند رسول خدا! باز هم بفرمایید. فرمود: امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «اگر عیب شما بر دیگری آشکار شود، همدیگر را دفن نمیکنید». گفتم: باز هم بفرمایید. فرمود: امام علی علیه السلام میفرماید: «همنشینی با اشرار و انسانهای بد، سبب بدگمانی به خوبان میشود». عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! باز هم بفرمایید. حضرت فرمودند: امیرمؤمنان فرموده است: «بدترین توشه برای سفر قیامت، ظلم و ستم کردن بر بندگان خداست». گفتم: باز هم بفرمایید. حضرت فرمودند: امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «تدبیر و اندیشه قبل از اقدام به کار، تو را از پشیمانی حفظ میکند».
شریک جرم
ستم و تجاوز به حقوق دیگران، از گناهان بزرگی است که جز با بخشیدن صاحب حق، بخشیده نمیشود. در شرع مقدس اسلام مسئولیت و کیفر ظلم، افزون بر این که متوجه ظالم است، کسانی را هم که به طور غیر مستقیم با آن ظلم در ارتباط بودهاند در برمیگیرد. پیشوای نهم شیعیان امام جواد علیه السلام در بیانی میفرماید: «کسی که به شخص ستمگر کمک کند یا به ستم کردن دیگران رضایت داده و خوشحال شود، در کیفر ستم مانند ستمکاران سهیم است».
پیام رستگاری
یکی از آرزوهای دیرینه جوامع بشری، سعادت و خوشبختی آنان در تمام زمینه های زندگی است. این امر، در جوامع اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و مسلمانان افزون بر نیکبختی دنیوی، خواهان سعادت اخروی و همنشینی با رهبران و اولیای الهی در جهان پس از مرگ هستند. برای رسیدن به این مقام والا، راهنمایی هایی از بزرگان دین رسیده که عمل به آنها، ضامن نیک بختی و هم نشینی با اولیای الهی شمرده شده است. اسماعیل بن سهل میگوید: به امام جواد علیه السلام نامه نوشته و از ایشان خواستم چیزی به من تعلیم دهد تا با عمل کردن به آن، در دنیا و آخرت همراه آنان باشم و از آنان جدا نشوم. حضرت در جواب نامه نوشتند: «سوره قدر را زیاد بخوان و لبهای خود را به استغفار و طلب آمرزش تازه کن».
نصیحت
امام جواد علیه السلام همواره در خدمت مردم بود و از هدایت آنان غفلت نمیکرد. درِ خانه آن حضرت به روی تمام مردم باز بود و ایشان نیز به تمام درخواست های آنان پاسخ میداد. روزی شخصی خدمت امام جواد علیه السلام رسید و از حضرت درخواست نصیحت و موعظه نمود. امام رو به او کرد و فرمود: آیا گفته مرا قبول میکنی تا تو را نصیحت کنم؟ سؤال کننده گفت: آری، ای فرزند رسول خدا، امام فرمود: «صبر و تحمل را بالش خود قرار بده و با تنگدستی دست به گردن شو و آرزوها و درخواست های نفسانی را ترک کن و با هوای نفس خود مخالفت نما. بدان که در حقیقت تو هیچگاه از نظر و نگاه خداوند دور نیستی و خدای متعال تمام کارهای تو را میبیند و به آنها بیناست. پس مواظب باش و دقت کن که چگونه با خدای خود معامله میکنی».
اهل معروف
ابوهاشم جعفری یکی از شاگردان بزرگ امام جواد علیه السلام میگوید: روزی در نزد امام جواد علیه السلام نشسته بودم. امام در ضمن بیانات خود فرمود: در بهشت، دری به نام «معروف» است که فقط اهل معروف و کارهای شایسته از آن در وارد میشوند. با شنیدن این کلام، در قلب خود خداوند را حمد و ستایش کردم و از این که میتوانم نیازهای مردم را برآورده کرده (و از اهل معروف باشم) خوشحال شدم. امام جواد علیه السلام نگاهی به من کرد و فرمود: «ای اباهاشم! کسانی که در دنیا اهل معروف و کارهای نیک باشند، در آخرت هم اهل معروف هستند (و از همان در وارد بهشت میشوند). خداوند تو را از آنان قرار داده و مورد لطف و رحمت خود قرار دهد».
زینته
امام جواد علیه السلام در بیانی کوتاه و جامع، زینتهای انسان را برشمرده و همگان را به زینت کردن خود به آنها توصیه میکردند. آن حضرت میفرماید: «پارسایی و عفت، زینت تنگدستی و شکر، زینت توانگری است. صبر و شکیبایی، زینت بلا و گرفتاری و تواضع و فروتنی، زینت حَسَب و نَسَب است. شیوایی و رسا بودن زینت کلام، و عدالت، زینت ایمان و وقار و آرامش، زینت عبادت است. فروتنی، زینت علم، ادب نیک، زینت عقل، و گشاده رویی، زینت حلم و بردباری است.ترک منت، زینت معروف، و خضوع و خشوع، زینت نماز و بذل و بخشش، زینت نفس آدمی است».
روزگار رهایی
ظهور وقیام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از اساسی ترین پرسشها و دغدغه های شیعیان از دیر زمان بوده و هست. شاگردان و دوستداران اهل بیت در فرصت های مناسب، درباره این رویداد بزرگ اسلامی از امام سؤال میکردند. روزی عبدالعظیم حسنی، شاگرد نمونه امام جواد علیه السلام درباره امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و ظهور ایشان سؤال کرد. امام در پاسخ او فرمود: «قائم ما، مهدی است که به امر خدا مردم را به دین خدا راهنمایی میکند. او سومین فرزند از نوادگان من است. خداوند کار ظهور او را در یک شب فراهم میکند و جهان را پر از عدل و داد کرده و زمین را از اهل کفر پاک میسازد. مهدی کسی است که انتظار ظهورش برای همگان واجب، و در هنگام غیبت، اطاعت از وی لازم است. اصحاب او به اندازه اصحاب بدر، ۳۱۳ نفر هستند. قسم به خدا اگر از دنیا فقط یک روز بماند، آن روز آن قدر طولانی میشود که ایشان ظهور کرده و جهان را از عدل و داد پر کند».
انتخاب همسر
امروزه بالا رفتن سن ازدواج، یکی از مشکلات مهم و اساسی جوانان است. اگرچه این مسأله علل گوناگونی دارد، ولی انتخاب همسر مناسب، از عواملی است که فکر بیشتر خانواده ها را به خود مشغول کرده است. امام جواد علیه السلام در پاسخ نامه ابراهیم محمد که درباره ازدواج دخترش از حضرت نظرخواهی کرده بود، معیار همسر نمونه را با استناد به روایت رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم بیان کرده و میفرماید: ای ابراهیم! رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «اگر خواستگاری برای دختر شما آمد که اخلاق و دینداری او مورد رضایت شما بود، دختر خود را به او بدهید». پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در ادامه این روایت، از بالا رفتن سن ازدواج به عنوان یک آفت اجتماعی یاد کرده و می فرماید: «اگر دختر خود را به همسر مناسب ندادید و پسر و دختر بزرگ شده و بدون همسر باقی بمانند، فتنه و فساد بزرگی دامنگیر جامعه خواهد شد».
پاداش محبت
محمد بن ولید کرمانی میگوید: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: برای دوستان و خدمتگزاران شما چه اجر و پاداشی است؟ حضرت فرمود: غلام امام صادق علیه السلام روزی مشغول نگهداری مرکب امام بود که گروهی از اهل خراسان به دیدن امام صادق علیه السلام آمدند. یکی از آنها به غلام گفت: از امام بخواه که مرا به جای تو به خدمتکاری قبول کند تا من غلام او باشم و در عوض تمام دارایی من مال تو باشد. غلام پذیرفت و نزد امام رفت و جریان را برای امام تعریف کرد. حضرت صادق علیه السلام فرمود: اگر تو از خدمتگزاری ما سیر شده ای من قبول میکنم و چون مدت زیادی همراه ما بودی نخست نصیحتی میکنم، آن وقت اختیار با توست. بدان چون روز قیامت شود، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله به خدا تمسک میجوید و امیرمؤمنان علیه السلام به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و امامان علیهم السلام به امیرمؤمنان علیه السلام و شیعیان و دوستداران ما به امامان علیهم السلام متوسل شده و داخل جایگاه آنان میشوند. غلام از شنیدن این سخن، رو به حضرت کرد و گفت: در خدمت شما میمانم و آخرت را بر دنیا اختیار میکنم.
خشم زمین
علی بن مهزیار اهوازی، نماینده امام جواد علیه السلام در اهواز و از خواص حضرت میگوید: در شهر اهواز فراوان زلزله میآمد تا جایی که تصمیم گرفتم آن شهر را ترک کرده و به شهر دیگری نقل مکان کنم. اما قبل از آن که تصمیم خود را عملی کنم، موضوع را به وسیله نامه با امام جواد علیه السلام در میان گذاشتم. آن حضرت درجواب نامه من نوشت «شهر خود را ترک نکنید، بلکه به مردم بگویید روز چهارشنبه، پنج شنبه وجمعه را روزه گرفته و غسل کنند و در روز جمعه با لباس های پاک و تمیز، از شهر خارج شده و به دعا و نیایش با خداوند بپردازند تا خداوند بدین وسیله، بلای زلزله را از شما برطرف کند». علی بن مهزیار میگوید: ما دستورات حضرت را اجرا کردیم و زلزله آرام گرفت و زندگی مردم به حالت عادی برگشت».
خورشید زندگی
بکربن صالح از یاران امام رضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام میگوید: دامادم در نامه ای به ابوجعفر نوشت: پدری دارم که عقیده فاسدی داشته و با اهلبیت پیامبر دشمنی میورزد. او با من هم بدرفتاری کرده و مرا آزار و اذیت میدهد. ای مولای من! نخست از تو میخواهم برای توفیق من دعا کنی، و دوم اینکه نظر مبارک شما را در مورد پدرم بدانم؟ آیا علیه او افشاگری کرده و فساد عقیده او را به دیگران بگویم، یا این که با او مدارا کنم؟ امام جواد علیه السلام در جواب نامه فرمودند: «شرح حال تو را فهمیدم. انشاءاللّه از دعا کردن در حق تو غفلت نمیکنم. بدان که مدارا کردن با پدرت برای تو بهتر است؛ زیرا بعد از هر مشکلی، گشایشی است. صبر و حوصله داشته باش که عافیت و خیر و پیروزی مخصوص پرهیزکاران است». بکر بن صالح میگوید: «طولی نکشید که خداوند قلب پدر دامادم را دگرگون کرد و از مخالفت با فرزند خویش و اهلبیت پیامبر دست برداشت».
امام از نگاه دیگران
نشانه های هدایت
فضل اللّه روزبهان اصفهانی، از علمای قرن دهم وا ز بزرگان اهل سنت در شرح صلوات امام جواد علیه السلام درباره وجود مقدس حضرتش مینویسد: «بار خدایا! درود و صلوات فرست بر امام نهم، بر کسی که بسیار سجده میکرد و برای تمام بندگان خدای متعال، بخشنده بود. او نابود کننده گمراهی ها و دشمنی هاست و کسی است که صاحبان ظلم و فساد را از بین برد. او صاحب نشانه های هدایت و ارشاد به راه های راستی و صلاح است».
شریفترین خانواده
عمرو بن حافظ، یکی از علمای بزرگ معتزلی، امام جواد علیه السلام را در شمار ده تن از فرزندان حضرت ابوطالب قرار داده و در مورد آنها چنین میگوید: «هر یک از آنان، عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاک و پاکنهاد بودند که هیچ یک از خانواده های عرب و عجم دارای چنین نَسَب شریفی نیست».
فضیلتهای بیشمار
حافظ حسین کربلایی تبریزی، از علمای قرن دهم و از بزرگان اهل سنت درباره فضیلتها و مقامات پیشوای نهم امام جواد علیه السلام میگوید: «بدان که امام محمدتقی علیه السلام امام نهم از امامان دوازدهگانه است. او به کنیه ابوجعفر مشهور است. فضیلتها و کرامات او به قدری است که قابل شمارش نیست». حافظ حسین پس از نقل جریان مناظره امام با یحیی بن اکثم وعاجز شدن او در مقابل امام، و تبدیل شدن جلسه مناظره به مجلس عقد امام، می افزاید: «اگر فضیلتها و کرامتهای حضرت امام محمدتقی علیه السلام را بشماریم، باید کتابهای زیادی در این زمینه بنویسیم».