جهاد در لغت هم به معنی شدت و رنج و هم به معنای بذل طاقت و گنجایش آمده و در اصطلاح تخصصی آن نیز به مفهوم بذل مال و جان در راه اعلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان آمده است.

دکتر محمد رضا اخضریان کاشانی

اگر به منظومه فکری وتئوریک نظام نگاهی گذرا بیندازیم، خواهیم دید که جهاد به عنوان امری مقدس و پرمعنا، حضور و نفوذ عمیق و گسترده ای در فرهنگ عمومی ما در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… داشته است و همواره به آن به عنوان یک آوردگاه تشخیص سره از ناسره یاد شده است. با گذشت زمان و عبور سربلند از گردنه های نظامی- تحمیلی دشمنان، این واژه همچنان در ادبیات جاری این ملت باقی ماند و هربار رنگ و بویی تازه یافت و به موازات گسترش دشمنی دشمنان، عمق و غنا و توسعه مفهومی بیشتری نیز پیدا کرد به گونه ای که در ساهای اخیر گستره اقتصاد و معیشت جامعه را نیز در بر گرفت و با گسترش کینه توزی دشمنان در حوزه اقتصاد، جهاد اقتصادی نیز به واژگان پرکاربرد این ملت بدل گشت.
سال ۱۳۹۳ از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان “اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی” نامگذاری شد و بار دیگر جهاد به عنوان یک مفهوم معنادار، از کلید واژگان پرکاربرد دهه آینده گردید.
اما جهاد چیست و مدیریت جهادی چه مؤلفه هایی دارد؟
جهاد در لغت هم به معنی شدت و رنج و هم به معنای بذل طاقت و گنجایش آمده و در اصطلاح تخصصی آن نیز به مفهوم بذل مال و جان در راه اعلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان آمده است.
انقلاب اسلامی ایران که با هدف توسعه بندگی در برابر خداوند و اعلای کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان به پیروزی رسید چیزی جز یک جهاد بزرگ نبوده و نیست و طبیعی است که وجوه مختلف این انقلاب چند وجهی نیز وصف جهاد را همراه خواهد داشت و از این رو سیاست، فرهنگ و اقتصاد در این نظام، مجاهدت تلقی می شود که همگی یک هدف و آن اعلای کلمه اسلام را دنبال می کند.
بر اساس آموزه های مسلم دینی و آیات شریفه قرآن که ۳۲ بار از واژه جهاد و مشتقات آن استفاده کرده است، جهاد، توفیقی الهی است که نصیب همگان نمی شود و فرصت برگزیدگی است که خداوند به برخی عطا نموده و ادای حق آن به عنوان تکلیف یک مسلمان شناخته می شود. در این مبنای فکری، رحمت الهی تنها از مجرای جهاد در راه خداوند حاصل و تقرب به او از این راه حاصل می شود و طبیعی است که هنگامی که جهاد به هر موضوعی اضافه شود همان آثار نیز بر آن مترتب خواهد شد و در این سال ها که جهاد اقتصادی و مدیریت جهادی به عنوان یک ارزش اسلامی مطرح گردیده دروازه رحمت الهی ازهمین مسیر گشوده و گنجینه تقرب الهی حاصل خواهد شد. إن شاء الله.
در ادامه و با الهام گیری از منابع ارزشمند دینی، چند مؤلفه اساسی مدیریت جهادی را بر می شمریم:
۱-     مدیریت جهادی نه یک رفتار مقطعی که یک الگو و سبک مدیریتی و حتی فراتر از آن یک گفتمان مدیریتی است که دارای مؤلفه هایی متفاوت با مدیریت معمول و تعریف شده در نظام دانشگاهی است و شناخت این مؤلفه ها، شرط ضروری ورود به این گفتمان است.
۲-     مدیریت جهادی در جمهوری اسلامی را می توان دارای سیر تطوری دانست که پیدایش و بالندگی اش با دوران دفاع مقدس آغاز می شود و پس از آن با حضور و نفوذ رویکرد معمول آکادمیک به مدیریت، مدیریت جهادی نیز به یک استثنا تبدیل و به تدریج به عنوان یک روش غیرمعمول در دوران گذشته کنار گوشه نشین شد اما با تقویت گفتمان انقلاب اسلامی و فراگیری این گفتمان در میان جوانان نسلی از مدیران جوان و انقلابی با رویکرد جهادی به این فرایند اضافه شد که به دلیل ضعف نظام های مدیریتی و آموزشی کشور این رویداد مبارک به یک گفتمان، بدل نشد و با وجود گسترش مدیران جهادی در کشور، نظام مدیریت جهادی شکل نگرفت که در رویکرد نظام نسبت به عدالت و پیشرفت لازم است این کادر سازی مدیران اجرایی از سطح تولید کارگزار به سطح تولید ساختار و نظام سازی مدیریت جهادی ارتقا یافته و گفتمان مدیریت جهادی با الگوهای قابل آموزش و توسعه، جایگزین نظام مدیریت پیشین گردد.
۳-     ازمهم ترین مؤلفه های مدیریت جهادی ، عدم دلبستگی به پست و حتی شغل است  .فرض اولیه مدیریت جهادی این است که جهاد، فقط در مدیر بودن نیست بلکه مدیریت کردن است و چه بسا یک نیروی ساده اداری توان مدیریت کردن یک مجموعه را داشته باشد. لازمه این امر، احیای جایگاه واقعی مفهوم “مدیر” به عنوان هماهنگ کننده برنامه های یک سازمان در جهت تحقق اهداف اصلی آن سازمان و نه صاحب و مالک آن سازمان است که خوی اشرافی و نگاه عمومی بالا به پایین را نیز در پی دارد.
۴-     یکی دیگر از فروض بنیادین مدیریت جهادی، پذیرش اصل درون زایی و طرد و رد حاکمیت الگوی بیگانه است. در مدیریت جهادی، تلاش بر آن است که ظرفیت های داخلی، بالفعل شود و الگوهای عرضه شده معمول که عنوان استانداردهای جهانی را نیز یدک می کشند به عنوان پیشنهادهایی در کنار سایر گزینه های داخلی مورد توجه قرار گیرند، نه به عنوان معیار صحت و سقم گزینه های بومی.
۵-     چنانکه از آیات جهاد استنباط می شود، فرض دیگر جهاد و مدیریت مبتنی بر فرهنگ جهادی، آمادگی برای بذل جان و مال است. درمدیریت جهادی، هدف، کسب مال نیست بلکه اگر لازم شد باید از مال و حتی جان و آبرو نیز گذشت. بر این اساس این پیش فرض معمول اداری که مدیریت، مجالی برای ارتقای وضع مالی و شأن اجتماعی است در الگوی مدیریت جهادی چندان معنادار نخواهد بود و بر عکس، به میزان افزایش جایگاه مدیریتی فرد خضوع و خدمت مدیر نسبت به زیردستان نیز افزایش خواهد یافت.
۶-     لازمه دیگر مدیریت جهادی، استواری و ایستادگی در مسیر حق و بازنگشتن از راه صحیح است. در مدیریت جهادی صبر و استقامت بر اهداف با وجود مخافت ها و کارشکنی ها و ملامت ها لازم است. هر الگوی نو که با استانداردهای رایج زاویه داشته باشد با چالش، مقاومت و گاه تمسخر و ملامت همراه است که ممکن است مدیران زیادی را از مسیر خود دلسرد کند به ویژه آنکه نظام رایج مدیریتی، حمایت لازم از مدیران جهادی را وجهه همت خود نساخته باشد و عدم ثبات مدیریتی، امکان نتیجه گیری از تلاش های جهادی را فراهم نسازد و بخش قابل توجهی از اقدامات مدیر جهادی، بی ثمر رها شود و در معرض دید و قضاوت نظام مدیریتی و افکار عمومی قرار نگیرد.
۷-     رکن دیگر مدیریت جهادی پذیرش مشارکت همگانی و به عبارت بهتر ایجاد و توسعه مشارکت همگانی در فرایند جهاد است. جهاد کردن در این گفتمان مدیریتی نه یک امر اختصاصی و محدود به گروهی معدود که یک رفتار حاصل از فرهنگ عمومی است و هر فردی از آحاد جامعه می تواند یک مجاهد تلقی شود. در این الگو لازم است جهاد را در عرصه های مختلف اقتصادی و فرهنگی و… به اجزای ریز تقلیل داد و با تعیین سهم هر فرد از جامعه او را به عنوان یک مجاهد اقتصادی و مدیریتی بازشناسی کرد.
در الگوی مدیریت جهادی ، جبهه و پشت جبهه هر دو معنا دارند و همان گونه که در دوران دفاع مقدس، پخت نان و دوخت لباس و… نیز مجاهدت تلقی می شد می توان مجاهدت را به اجزای ریز پشت جبهه سرایت داد و عمل معمول آحاد جامعه را معنادار و مقدس ساخت.
۸- مدیریت جهادی مدیریت خلاقیت و نوآوری در یافتن راه های میان بر و شکوفایی استعدادهای نشکفته است. لازمه مدیریت جهادی یافتن راه های صحیح جدید برای رسیدن به اهداف در زمانی کوتاه تر و نتایجی بیشتر است که البته با همت و کار مضاعف و وجدان کاری و… قابل دستیابی است.
۹-     یکی دیگر از ضروریات مدیریت جهادی، تعیین تلاش و سخت کوشی به عنوان شاخص بهره مندی و ایجاد پیوستگی میان بهره مندی ها با تلاش و مجاهدت افراد است . در این الگو، هر فرد به فراخور تلاش و همت خود از مزایای اقتصادی و مادی بهره مند می گردد و بهره وری کارکنان بر اساس شاخص های واقعی تلاش و کوشش محاسبه و پرداخت می گردد.
۱۰-      از جمله دیگر لوازم مدیریت جهادی، کاهش بهانه جویی ها و به حداقل رساندن استثناءهاست. در مسیر تلاش جهادی برخی با بهانه های مختلف، خود را از تلاش جهادی مستثنی می دانند و با این ادعا که دوران این روش ها گذشته یا در توان ما نیست و… کم کاری و فرار از مسئولیت جهادی را تشویق می کنند که وظیفه مدیریت جهادی برخورد با این بهانه جویی ها و کاهش اثر نفوذ این گروه در جامعه است؛ به گونه ای که هم این گروه از مزایای فعالیت جهادی که از آن شانه خالی کرده اند محروم شوند و هم آحاد جامعه نتایج سوء این فرار را آشکارا درک کنند.
۱۱-     باید دانست که مدیریت جهادی نیز نوعی مدیریت است که نیازمند یافتن راه های قابل تعمیم و الگوسازی است. مدیریت جهادی یک الگوی بی منطق و یک استثنای رفتاری و روش به اصطلاح رایج هیأتی نیست که ساختار و سلسله مراتب و برنامه ریزی و نظارت و ارزیابی نداشته و با تشخیص فردی همراه باشد؛ بلکه دارای اصول و قواعدی است که بتوان آموزش داد و توسعه بخشید و تدریس کرد.
۱۲-     کلام آخر اینکه مدیریت جهادی نیاز به آموزش، تبلیغ، تشویق و الگوسازی دارد. بدون این مؤلفه ها ممکن است مدیران جهادی زیادی داشته باشیم اما روش هر یک پس از آنان ماندگار نبوده و قابل توسعه و تدریس نخواهد بود و تنها به عنوان استثناءهای موفق شناخته خواهند شد.

——————————————————
پی نوشت:
در نگارش یادداشت فوق از منابع مختلف همچون ترجمه و تفسیر آیات شریفه قرآن :
توبه  ۱۹- ۲۴ – ۴۶- ۸۶
فرقان  ۵۲
نساء  ۹۵
مائده  ۳۵-۵۴
انفال  ۷۲
حج  ۷۸
بقره  ۲۱۸
و بیانات مقام معظم رهبری و برخی متون اسلامی و ادبی بهره گیری شده است.

اشتراک در
اطلاع از
0 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات