گاهی اوقات، انسان شخصی را می بیند و با قیاس و استحسان و قضاوت های بی دلیل و نابجا نظر می دهد که این شخص خوبی است، عالم است، به دیگران نفع می رساند و آن دیگری بد است، جاهل است، از او هیچ نفعی به دیگران نمی رسد؛ در حالیکه هیچ دلیلی برای اثبات این نظر خود ندارد؛ همچون نژادپرست ها که از هرکسی خوشش آید و نفعی به حال او داشته باشد او را انسان خوب معرفی می کند و اما آن را که نفعی به حالش نداشته باشد، حاضر است فدای خود کند. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید دشمنترین آفریدهها نزد خدا دو نفرند:
بدعت گذاران
۱- مردى که خدا او را (به خاطر بریدن از خدا) به حال خود واگذاشته، و از راه راست دور افتاده است، دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده، به فتنه انگیزى مىکشاند و راه رستگارى گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است. بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتىهاى خود نیز مىباشد.
جاهلان عالم نما
۲- مردى که مجهولاتى به هم بافته، و در میان انسانهاى نادان امّت، جایگاهى پیدا کرده است ، در تاریکىهاى فتنه فرو رفته، و از مشاهده صلح و صفا کور است. آدم نماها او را عالم نامیدند (در حالی) که (عالم) نیست، چیزى را بسیار جمع آورى مىکند که اندک آن به از بسیار است، تا آن که از آب گندیده سیراب شود، و دانش و اطّلاعات بیهوده فراهم آورد.
ویژه گی های مدّعیان دروغین قضاوت
در میان مردم، با نام قاضى به داورى مىنشیند، و حلّ مشکلات دیگرى را به عهده مىگیرد، پس اگر مشکلى پیش آید، با حرفهاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغین، آماده رفع آن مىشود.
سپس اظهارات پوچ خود را باور مىکند، عنکبوتى را مىماند که در شبهات و بافتههاى تار خود چسبیده، نمىداند که درست حکم کرده یا بر خطاست؟ اگر بر صواب باشد مىترسد که خطا کرده، و اگر بر خطاست، امید دارد که رأى او درست باشد!.
نادانى است، که راه جهالت مىپوید، کورى است که در تاریکى گمشده خود را مىجوید، از روى علم و یقین سخن نمىگوید، روایات را بدون آگاهى نقل مىکند، چون تند بادى که گیاهان خشک را بر باد دهد، روایات را زیر و رو مىکند، که بى حاصل است. به خدا سوگند، نه راه صدور حکم مشکلات را مىداند، و نه براى منصب قضاوت أهلیّت دارد! آنچه را که نپذیرد علم به حساب نمىآورد، و جز راه و رسم خویش، مذهبى را حق نمىداند، اگر حکمى را نداند آن را مىپوشاند تا نادانى او آشکار نشود، خون بى گناهان از حکم ظالمانه او در جوشش و فریاد میراث بر باد رفتگان بلند است.
شکایت از مردم جاهل
به خدا شکایت مىکنم از مردمى که در جهالت زندگى مىکنند و با گمراهى مى میرند، در میان آنها، کالایى خوارتر از قرآن نیست اگر آن را آنگونه که باید بخوانند، و متاعى سود آورتر و گرانبهاتر از قرآن نیست اگر آن را تحریف کنند، و در نزد آنان، چیزى زشتتر از معروف، و نیکوتر از منکر نمى باشد. (نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه ۱۷)
حضرت امیر بیان (علیه السلام) اگر چه در این خطبه شریف، مدعیان دروغین قضاوت و بدعت گذاران در دین را توصیف می کند اما امروزه مصداق های زیادی با این صفات پیدا می شوند که از جمله، مدعیان دروغین عرفان (صوفیه، بابیه و …)، جاهلان عالم نما و ریاست طلبان بی سواد را می توان نام برد .
برخی از پیام های خطبه
۱- برخی انسانها خودشان را متصدی حمایت از جان و مال مردم می دانند در حالیکه شایستگی این کار را ندارند.
۲- خودمحوران خودرو اعتدال را نمی شناسد.
۳- بدعت گذاران از بدعت گذاری، یعنی گریختن از اصل و پیدا کردن اشخاص مستعد برای گمراهی شادمان می شوند.
۴- برخی انسانها هم مجرمند و هم عامل جرم دیگران.
۵- برخی انسانها هم جاهلند هم جاهل پرست.
۶- مدعیان دروغین و جاهل، بدون علم و آگاهی حکم و نظر صادر می کنند.
۷- در میان گروهی از انسانها اگر قرآن را به حق تفسیر کنی نمی پذیرند، اما اگر (مطابق خواسته آنها و) تفسیر به رأی شود آن را پرسود و حق می پندارند.