یکی از نیازهای نسل جوان امروز ما که مشکلاتی را هم برای آنان و هم برای خانواده های متدین ایجاد کرده است آشنایی دختران و پسران با یکدیگر قبل از ازدواج است.سؤال: یکی از نیازهای نسل جوان امروز ما این است که دختر و پسر قبل از ازدواج یک آشنایی با هم پیدا کنند. لطفا چارچوب عملی این موضوع را با توجه به مسلمان بودن و مومن بودن جوانهای ما توضیح دهید.«سرکار خانم حجازی» مدير كل امور زنان و خانواده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در این باره و نیز در خصوص چارچوب عملي ازدواج جوانان پاسخ می دهد:

 

ــ من فکر می کنم ما در چارچوب حدود شرعی خود مانعی برای آشنایی جوانها با هم نداریم منتها، طبیعتا شرع ما برای اینکه این پیش زمینه های قبل از ازدواج به آسیبهای اجتماعی تبدیل نشود، حدود و صغوری را تعیین نموده. در گذشته ما هم اینگونه نبوده حتی در زمانی که به تعبیر امروزیها، ازدواجها به شکل سنّتی انجام می گرفته، اینطور نبوده که هیچ آشنایی بین دختر و پسر اتفاق نیفتد. حتی امثال خود ما که بیش از ۳۰ سال پیش ازدواج کردیم، روش ازدواج در محدوده همان شرع مقدس به اینگونه بوده که جلساتی را اختصاص می دادیم، که با حضور بزرگترها و در یک فضای امن و کاملا رعایت شده، انجام می شدکه دختر و پسر بنشینند و ساعتها با هم صحبت داشته باشند برای اینکه بتوانند زوایای فکری هم، علائق و سلایق هم و رفتارهای هم را بشناسند و بدانند که نقاط مشترکشان برای شروع یک زندگی مشترک چیست. ما برای این منظور، از نظر شرعی فضای بسته ای را نداریم اما آن چه که در این زمان ایجاد نگرانی می کند این است که ما فکر می کنیم این چنین فضایی در یک قالب تعریف شده شرعی وجود ندارد و به اجبار باید از روشهایی که به نوعی دارد اپیدمی می شود، روشهایی که در ممالک دیگر به نوعی تجربه شده و بازخوردهای مناسبی هم نداشته و یا حداقل با فرهنگ و جامعه ما سازگاری ندارد، این روشها دارد رواج پیدا می کند. اینکه دختر و پسری به مدت طولانی، روابط نامحدودی داشته باشند، به این بهانه که بخواهند همدیگر را بشناسند و بیشتر با هم آشنا شوند، طبعات مختلفی را به بار می آورد. اولا ممکن است در یک فضایی، رابطه عاطفی خودبخود و به دلایل شرایط سنی و ویژگیهای انسانی شکل بگیرد که همان علقه عاطفی مانع از این بشود که حقایق وجود همدیگر را ببینند و آشنایی واقعی صورت بگیرد. دوم اینکه خدای نکرده در این فرایند، گاهی آسیبهایی مخصوصا به دختر وارد می شود. به هر صورت وقتی که این روابط خیلی نزدیک به هم (از نظر زمانی) و ادامه دار شود و در محدوده شرع و یا در فضای تحت مدیریت بزرگترها اتفاق نیفتد، ممکن است برخی دچار آسیبهایی بشوند که طبعات آنرا به این راحتی نشود حل کرد.

لذا باید ببینیم که ما در فضای شرعی و حدود اسلامی خودمون منعی داریم برای اینکه دختر و پسر قبل از ازدواج با هم آشنا بشوند یا نه. باید بگویم نه منعی نداریم ولی یک چارچوبی تعیین می شود و این چارچوب هم برای اینست که دختر و پسر اولا قبل از اینکه دچار یک فضای عاطفی و احساسات عاطفی بشوند، بتوانند واقع بینانه مسائل همدیگر را ببینند، ثانیا اینکه آسیب نبینند زیرا بعد از اینکه فضای ارتباطی برقرار شد، اگر به هر نحوی پاسخ یکی از طرفین منفی باشد، حتما برای طرف مقابل خیلی سخت می گذرد چون رابطه عاطفی شکل گرفته. ولی اگر در چارچوب شرعی اینکار را انجام دهیم، در حقیقت فضا را کنترل می کنیم که آن رابطه عاطفی اتفاق نیفتد و در نتیجه هم واقع بینانه نگاه کنیم و هم از پاسخ منفی و قطع این رابطه صدمه نبینیم.

متأسفانه در حال حاضر، ما با پدیده های جدیدتری مواجه هستیم! من نمی گویم این موضوع در جامعه ما شدید است، خیلی نادر است و اختصاص دارد به تیپ خانواده ها و فضاهایی که متأثر از فرهنگهای بیرونی هستند اما به هر جهت این زنگ خطر را برای مسئولین فرهنگی ما باید داشته باشد. این پدیده جدید و نادر، بحث “هم خانگی افراد قبل از ازدواج” است! در این پدیده؛ دختر و پسر تصمیم می گیرند مدتی با همدیگر زندگی مشترک را بگذرانند به این بهانه که ما در این فضای مشترک بهتر می توانیم با هم آشنا شویم!! اینها همه روشهای غربی است و در ممالکی که مدعی فضاهای مدرن و متجدد بودند، این تجربه ها را انجام دادند و آسیبهای آن را هم دریافت کردند.

 با ناکارآمدی این روشها، لزومی ندارد که ما هم بخواهیم از روشهایی که دیگران دچار طبعات و صدمات زیادی شدند را به کار ببندیم. مسؤولین فرهنگی ما باید نسبت به این مسئله، بیشتر هوشیار باشند. خانواده ها نیز باید با مراجعه به مراکز دینی، مشاورین دینی، مشاورین تربیتی و ازدواج، راهکارهای صحیح آشنایی فرزندانشان را با افرادی که متقاضی ازدواج با آنها هستند یا خود آنها متقاضی می باشند که با فردی ازدواج کنند، راهکارها را پیدا کنند و فضای این راهکارها را ایجاد بکنند.

امروزه زمینه های دیگری هم به دلیل کثرت حضور دختران ما در جامعه در حوزه های مختلف، برای آشنایی وجود دارد. ولی به هر جهت شرع مقدس، دست ما را در موضوع آشنایی قبل از ازدواج نبسته و آنچه که مورد تأیید هست، این است که در این فضای آشنایی یک مدیریتی وجود داشته باشد که جوان دچار صدمات و ضایعات جانبی نگردد.

سؤال: مهمترین عامل در موفقیت یک ازدواج چیست؟

ــ ازدواج یک مقوله ای نیست که یک شبه و یا در یک فرجه زمانی کوتاه که جوان در معرض آن قرار دارد، بخواهیم آن را آماده کنیم. داشتن یک ازدواج موفق به نظر من، ریشه اش در تربیت از نوزادی شکل می گیرد، نوزادی که در فضای واقعی و صحیح تربیت شده و رشد می کند، از آمادگیهای لازم و بینش کامل برای پذیرش یک مسئولیت بزرگتر برخوردار می شود.

وقتی یک روند صحیح از ابتدا در تربیت نوزاد شکل می گیرد، فرزند از همان آغاز، شاهد یک خانواده موفق هست، پدر و مادر خودش را بعنوان یک الگوی موفق در کنار خودش می بیند، در زندگی خانوادگی، مسئولیت پذیری را از طفولیت یاد می گیرد، نحوه مواجه شدن با سختیها و مشکلات را از کودکی آموزش می بیند و بسیاری از امور اخلاقی و هنجارها که لازمه استحکام یک خانواده هست، در روند این نوع تربیت، در وجودش نهادینه می شود، این فرزند خودبخود وقتی در آستانه ازدواج قرار می گیرد، انتخاب دقیقتر و صحیح تری دارد چون بینش مناسبتری نسبت به ازدواج داشته و اهداف خود را بهتر درک می کند و به دنبال یک موضوع رویایی و غیرواقعی در زندگیش نمی گردد. وقتی هم که وارد عرصه زندگی شد، چون آموزشهای تدریجی را از قبل در کانون خانواده دیده، این فرد آماده پذیرش مسئولیت یک زندگی مستقل، آماده همکاری و تعاون، آماده احترام متقابل به همسر و بالاخره آماده ایثار و فداکاری در خانواده می شود. خیلی از این مولفه ها را این فرد در فرایند تربیت آموخته و در وجودش نهادینه شده طبیعتا یک فردی با چنین مشخصاتی می تواند به یک ازدواج موفق و پایدار امیدوار باشد.

 ما اگر از ابتدا جوانها و فرزندانمان را در یک محیط سالم و درست آماده نکنیم، به هنگام آن ایام ویژه و خاص که جوان تصمیم به ازدواج گرفته، به این علت که جوانب موضوع را نیاموخته، آمادگی پذیرش یک زندگی جدید و یک مسئولیت جدید را ندارد، که این زندگی طبیعتا مشکلات زیادی را هم در بر دارد، چطور می خواهد با مشکلاتش مواجه شود؟ کجا باید فداکاری و ایثار از خودش به خرج بدهد؟ کجاها باید به تعاون و همکاری در خانواده توجه کند؟ چه مواقعی باید به رشد و تعالی همسرش هم توجه داشته باشد، چون اینها را قبلا آموزش ندیده، یک نگاه رویایی و افسانه ای به ازدواج دارد و وقتی وارد این زندگی جدید شد، چون هیچ تصویری از مشکلات، گذشت، ایثار و خیلی چیزهای دیگر نداشته، نمی تواند وضعیت سخت را تحمل کند و با واقعیات زندگی روبرو شود، اینجاست که کم کم اختلافات بروز پیدا می کند و برخوردها شروع می شود و در نهایت به فرد احساس ناکامی در انتخاب خودش و تشکیل زندگی دست می دهد و این احساس را میکند که شاید، باید این زندگی را در یک جایی قطع کند و دیگر ادامه ندهد. لذا اصل مهم، همان بحث خانواده هاست البته این به این معنا نیست که اگر فردی تربیتها و آموزشهای لازم را پیدا نکرده، راه بسته است، نه. امروزه کانونها و مراکز مختلفی برای این آموزشها وجود دارد، کتابها و منابع بسیار مفید و موثری در جامعه ما هست که قابل مطالعه می باشد.

آنچه مهم به نظر می رسد،این است که درآموزش و پرورش ما، در فضاهایی که فرزندان ما مسیر زندگی را طی می کنند تا برسند به فرآیند ازدواج، همه می توانند همکاری کنند تا جوان را برای پذیرش یک مسئولیت مهم و بزرگ که تشکیل خانواده هست، آماده کنند تا شاهد ناکامیهای بعدی نباشیم.

منبع: خبرگزاری اهل بیت(علیهم السلام)

اشتراک در
اطلاع از
0 نظر
بازخوردهای انلاین
مشاهده تمامی نظرات